قرن جدید خورشیدی با همبستگی و پیوستگی صدای دادخواهان ایرانی آغاز شد؛ گزارش وضعیت سه خانواده دادخواه

سپیده فرهان: در بازجویی شرایطی مانند بازجویی همسر سعید امامی را تجربه کردم

گزارشی از وضعیت و مشکلات زندانیان سیاسی در بند جدید امنیتی زندان ارومیه

قرن-جدید-خورشیدی-با-همبستگی-و-پیوستگی-صدای-دادخواهان-ایرانی-آغاز-شد؛-گزارش-وضعیت-سه-خانواده-دادخواهاعمال ظلم و بی‌عدالتی علیه خانواده‌های قربانیان سرکوب‌های حکومتی، یکی از اصلی‌ترین صورت‌های مواجهه حاکمیت با مفهوم «دادخواهی» و به تعبیری، روشن‌ترین نمونه...
سپیده-فرهان-در-بازجویی-شرایطی-مانند-بازجویی-همسر-سعید-امامی-را-تجربه-کردمسپیده فرهان به دلیل شرکت در اعتراض‌های سراسری دی ماه ۹۶ به زندان محکوم شد و دو سال در زندان‌های اوین و قرچک حبس کشید. او در گفت‌وگو با زمانه از تجربیات...
گزارشی-از-وضعیت-و-مشکلات-زندانیان-سیاسی-در-بند-جدید-امنیتی-زندان-ارومیهزندانیان سیاسی محبوس در بند جدید امنیتی زندان ارومیه با مشکلات بسیاری در زمینه های گوناگون روبرو هستند. در گزارش پیش رو به گوشه ای از این مشکلات از جمله...
در-پی-حضور-در-ستاد-خبری-اطلاعات؛-بازداشت-دو-شهروند-و-انتقال-به-زندان-سپیدار-اهوازچهارشنبه ۱۸ اسفندماه، لیلا سالم زاده به همراه دخترش یاسمین اذان در پی حضور در ستاد خبری اداره اطلاعات خرمشهر بازداشت به بازداشتگاه این نهاد امنیتی در...
بیانیه-مشترک-۳۷-سازمان-مدافع-حقوق-بشر-در-خصوص-تمدید-ماموریت-گزارشگر-ویژه-حقوق-بشر-سازمان-ملل-در-امور-ایرانمجموعه فعالان حقوق بشر در ایران به همراه ۳۶ سازمان حقوق بشری و مدنی ایرانی، منطقه‌ای و بین‌المللی دیگر با انتشار بیانیه‌ای مشترک از شورای حقوق بشر سازمان...
مرگ-بکتاش-آبتین-در-زندان-در-ادامه-قتل‌های-زنجیره‌ای-و-قمار-با-جان-زندانیان-برای-ترساندن-مخالفان-استمرگ بکتاش آبتین، شاعر و فیلمساز محبوس در زندان، مصداق روشنی از رفتارهای غیرانسانی و قساوت‌بار دستگاه قضایی جمهوری اسلامی ایران با محبوسان سیاسی و عقیدتی...
کتاش-آبتین کانون نویسندگان ایران خبر درگذشت بکتاش آبتین، شاعر، نویسنده، فیلمساز و عضو برجسته این کانون را اعلام کرد. این کانون در اطلاعیه‌‌ای که در کانال تلگرام خود...
1400/06/12, 02:20
بازداشت-خودسرانه-وکلا-و-فعالان-مدنی بازداشت گروهی از وکلا و فعالان مدنی در ایران پرده‌ای جدید از فشارهای امنیتی و قضایی حاکمیت بر کنشگران مدنی را به نمایش گذاشت. شش وکیل و فعال مدنی که قصد داشتند شکایتی حقوقی را علیه مقامات مسئول در مبارزه با کرونا تنظیم کنند، روز شنبه ۲۳ مردادماه بدون ارائه...
1400/06/12, 02:15
زندان-اوینافشای تصاویر دوربین‌های مداربسته بخش‌هایی از زندان اوین و انتشار برخی اسناد محرمانه این زندان به دست یک گروه هکری به نام «عدالت علی» گوشه‌ای از ظلم و بی‌عدالتی حاکم بر دستگاه قضایی کشور و اعمال خشونت نظام‌مند و مستمر در زندان‌های ایران را عیان کرده است.  در تصاویری که به...
1400/04/21, 00:03
بیانیه-جمعی-از-فعالان-سیاسی،-مدنی-و-صنفی-در-حمایت-از-اعتصابات-کارگری؛-“حق-کار-شایسته،-رفاه‌-و-توسعه-را-به-رسمیت-بشناسید”به دنبال اعتصابات گسترده کارگران در استان‌های مختلف کشور، جمعی از فعالان سیاسی، مدنی، حقوق بشری و صنفی با انتشار بیانیه ای مشترک از اعتصاب کارگران حمایت کردند. این افراد با اشاره به اینکه حق کار شایسته، رفاه و توسعه باید به رسمیت شناخته شود، در بخشی از بیانیه خود...
1400/03/06, 06:34
فدراسیون-بین‌المللی-روزنامه‌نگاران-تهدید-انتخاباتی-خبرنگاران-در-ایران-را-محکوم-کردفدراسیون بین‌المللی روزنامه‌نگاران با اشاره به احضارها و اخطار‌های قضایی صورت گرفته علیه روزنامه‌نگاران ایرانی در آستانه انتخابات ریاست جمهوری، اعمال فشار و آزار و اذیت اهالی رسانه در ایران را محکوم کرد. آنتونی بلانگر، دبیرکل فدراسیون بین‌المللی روزنامه‌نگاران (IFJ)، در این زمینه گفت: «این یک نمونه دیگر از روش استفاده...

نامه رضا شهابی؛ فعال کارگری زندانی که در خطر معلولیت قرار دارد رضا شهابی: من فقط یک نمونه از اجحاف علیه سلامت زندانیان هستم/ تهدید به اعتصاب غذا در صورت عدم رسیدگی پزشکی

Multithumb found errors on this page:

There was a problem loading image /home/ayahra/ayahra.org/images/download 3.jpg
There was a problem loading image /home/ayahra/ayahra.org/images/download 3.jpg

download%203.jpgکمیته گزارشگران حقوق بشر- رضا شهابی، فعال کارگری و عضو سندیکای کارگران اتوبوس‌رانی تهران، که در وضعیت وخیم جسمی به سر می‌برد، در نامه ای که از درون زندان ارسال کرده است، ضمن اعتراض به کارشکنی دستگاه قضایی نسبت به رسیدگی پزشکی به وضعیت درمانی زندانیان سیاسی، اعلام کرده است که در اعتراض به عدم وجود امکانات مناسب پزشکی برای زندانیان سیاسی و همچنین کارشکنی‌های دادستانی در این رابطه، از دریافت همان حداقل خدمات درمانی خودداری می‌کند،

و در صورت ادامه این روند، دست به اعتصاب غذا خواهد زد.این در حالی است که بی بی سی به نقل از اسدالله صادقی، دبیر پیشین سندیکای فلزکار و مکانیک و فعال کارگری ساکن نروژ، گزارش داده است که «خطر فلج شدن رضا شهابی را تهدید می‌کند.»

مشروح این نامه، که یک نسخه آن در اختیار کمیته گزارشگران حقوق بشر قرار داده شده است را می‌توانید در زیر بخوانید:

من فقط یک نمونه از اجحاف علیه سلامت زندانیان هستم

آنچه بر سرنوشت سلامت و درمان، پیشگیری و مراقبت پزشکی من «رضا شهابی» زندانی بند ۳۵۰ زندان اوین روا می‌رود، بر همه دیگر زندانیان نیز وارد است. من خود را ناگزیر می‌دانم لب به سخن بگشایم، شاید کسان دیگری نیز به گونه ای چنین کرده‌اند یا چنین خواهند کرد. در اینجا وضع درمان و سلامت بسیار وخیم است و خود ما و خانواده و دوستان مان را نگران کرده است. من آن را با جامعه داخلی و جهانی در میان می‌گذارم. در ضمن از پزشکان و پرسنل بخش سلامت (که در حد خود به وظایفشان عمل می‌کنند، اما کارشان در چنین نظام ناکارا و بی اعتنا به جان ما انسان‌های در بند، بی ثمر می‌ماند) به سهم خود قدردانی می‌کنم.

در اینجا مراجعه ما به پزشک زندان منجر به صدور نسخه می‌شود، اما معمولاً از ۱۰ تا ۲۴ ساعت طول می‌کشد تا دارو به دست ما برسد. در این مدت بیمار باید رنج بکشد و منتظر تشدید بیماریش باشد. بهداری فاقد پرسنل، وسائل و امکانات لازم است و حتی اگر بدن کسی به دلیلی مجروح و بریده شود، با انتقال او به بهداری معمولاً کار بخیه‌زنی انجام نمی‌گیرد؛ زیرا می‌گویند یا داروی بی‌حسی موضعی ندارند، یا نخ و سوزن جراحی و یا اصلاً فرد جراح!

بیمارانی که بنا به تشخیص پزشک و حتی تایید پرسنل بهداری باید به بیمارستانی خارج از زندان اعزام شوند و وضعیت اضطراری دارند، در دور گرفتاری و کاغذبازی و بوروکراسی اداری قرار می‌گیرند که حاصل آن افزایش خطر تهدید سلامتی، درد و رنج و حتی بیم مرگ است. از سوی دیگر دستورهای پزشک زندان به پزشک قانونی می‌رود، تایید پزشک قانونی در اختیار دادستانی قرار می‌گیرد و دادستان و تیم او بدون اطلاع پزشکی با توجه به روندهای اداری خودشان و نام و موقعیت بیمار، تشخیص می‌دهند که بیمار عازم بیمارستان بشود یا نشود. این در شرایطی است که همه می‌دانیم دستگاه قضایی «پزشک» نیست و باید بر اساس نظر پزشک معتمد خود (پزشکی قانونی) عمل کند، اما آشکارا بی اعتمادی خود را به کادر و پرسنل پزشکی نشان می‌دهد. برای آن‌ها همه چیز امنیتی و سیاسی است.

تازه همه این کارها نیاز دارد که اعضای خانواده ما از راه های دور عازم مرکز شهر تهران شوند، گرفتاری‌های ترافیک و دود و... را تحمل کنند و در صف برای ملاقات با معاون دادستان بایستند و به اصطلاح پرونده عزیز زندانیشان را پی گیری کنند. توجه بفرمایید که این پروسه حداقل ۲ هفته و گاهی تا ۶ هفته به درازا می‌کشد و تازه نتیجه نظر مساعد یا مخالف دادستانی معلوم نیست.

وقتی به بیمارستان می‌رویم و در آنجا معالجه ناتمام می‌ماند و برمان می‌گردانند، پزشکان دستور می‌دهند که باید در مدت معینی برای ادامه معالجه به بیمارستان مراجعه کنیم؛ اما اینجاست که روز از نو و روزی از نو! گرفتاری و معطلی ادامه می‌یابد. حقیقتاً انسان از زندگی سیر می‌شود و گاه به فکر می‌افتد که شاید مرگ بهتر از تحمل و ادامه این وضع باشد... اکثر اوقات ما به نوعی متهم به تمارض یا میل به حضور در بیمارستان به جای زندان می‌شویم. واقعاً صلاحیت تشخیص تمارض افراد با دستگاه پزشکی است یا دادستانی که با تمام وجود با زندانیان مخالف است و نسبت به آن‌ها سوءظن دارد؟

بدبختی آزاردهنده دیگر ما زندانیان سیاسی، دندان درد و مشکلات بهداشتی دهان و دندان است. این درد ویران کننده را باید مدت‌ها تحمل کنیم تا دندان پزشک (که آن هم همه تخصص‌ها را ندارد) هر وقت که شد به بهداری بیاید؛ گاهی یک بار در ماه و گاهی بیشتر؛ و البته باید برای خدمات شخص دندان پزشکی که خودمان انتخاب نکرده ایم و باید روی دندان‌هایی که پزشک دیگری قبلاً روی آن‌ها کار کرده است کار کند، پول بپردازیم. توجه کنید که چون ما زندانیان پول نقد نداریم، باید از کارت بانک پاسارگاد استفاده کنیم. وای به حال آن زندانی ای که پول ندارد و در اینجا دستش بسته است؛ چون سر کار نمی‌رود که پولی داشته باشد، یا آزاد نیست که حتی تلفنی بزند و از کسی قرض بگیرد، یا چیزی از خانه و زندگی‌اش بکند و بفروشد... در یک کلام: یا پرداخت پول نقد، یا بازگشت به سلول و تحمل درد و رنج و یا درخواست اعزام به دندان پزشکی معتمد خود در بیرون از زندان که قصه آن را هم گفتیم.

من، رضا شهابی کارگر اخراجی و زندانی شده شرکت واحد که هیچ منبع درآمدی ندارم و سابقه عمل جراحی خطرناک روی نخاع گردنم داشته‌ام و به دستور پزشکان معالج باید در منزل تحت مراقبت بوده و استراحت کنم؛ ماه‌هاست اسیر این گردش کشنده امور و بازی با جان و سلامت تنم شده‌ام. مدت‌هاست درد دندان به سراغم آمده و رنج دندان جلو که در بازداشتگاه ۲۰۹ شکسته‌اند، امانم را بریده است و با درخواست پول یا گرفتاری اعزام به بیمارستان روبه رو هستم. حکایت این داستان خصوصی سازی که همه چیز آن به نفع افراد یا سازمان‌های نیمه آشنا تمام می‌شود و گروه گروه کارگران را به روز سیاه نشانده است، به داخل زندان‌ها هم کشیده شده! بگذریم از زندان رجایی شهر که حتی جا و مکان حبس کشیدن هم به زندانیان خرید و فروش می‌شود، اما در اینجا ما باید مواد غذایی، بهداشتی، سبزی و میوه و لبنیات را در حد وسع خود از فروشگاهی بخریم که متعلق به کارکنان زندان است؛ آن هم با کیفیت بد و بسیار گران.

ماجرای کمبود مواد غذایی زندان از حیث گوشت، سبزی و لبنیات و کمبود یا نبود شوینده‌ها و لوازم بهداشتی شخصی را همه می‌دانند. شاید بعضی افراد به زندانیانی که دستشان تنگ است کمک‌هایی بکنند و آبرویشان را بخرند، اما این نه همیشگی است و نه برای همه کس. بالاخره انسانشان و آبرو دارد. ما زندانیان بی پشتوانه تا به کی باید اینطور در محرومیت یا در نیاز زندگی کنیم؟ ما به این چیزها در کشوری که این همه ثروت دارد و از تحریم‌ها هراسی ندارد و فقط فرصت‌ها را زیاد می‌کند، به خاطر درخواست حقوق مان به زندان محکوم شده‌ایم، به محرومیت و مرگ تدریجی و بی توجهی بهداشتی و محرومیت از حقوق مادی و معنوی خود که محکوم نیستیم!

در گذشته و حال اینجا کسانی را داشته و داریم که حساب و کتاب سرشان است و می‌دانند بودجه زندان چقدر است و آنچه برای ما خرج می‌شود و مرتب هم آب می‌رود چقدر است. ما همه خبرهای تعقیب کسانی از پرسنل امور زندان‌ها را به خاطر سوءاستفاده مالی (همین چندی پیش) شنیده‌ایم و این‌ها را کنار هم می‌گذاریم و می‌بینیم چگونه حقوق مان پایمال می‌شود. کینه‌توزی، سیر نشدن از انتقام، سوءاستفاده، بی اعتنایی به سلامت ما، اهانت به شخصیت و کرامت ما زندانیان؛ متوجه همه ما شده است.

اینجانب به سهم خود در برابر این وضع چاره ای ندارم جز اینکه یا به اعتصاب غذا رو بیاورم، یا از دریافت همان حداقل خدمات درمانی هم به عنوان اعتراض خودداری کنم؛ بلکه تکانی به احساس مسئولیت مسئولان وارد شود. تصمیم خود را (که فعلاً گزینه دوم است) به اطلاع افکار عمومی، همکاران سندیکایی، تشکل‌های کارگری، فعالان کارگری و مدنی می‌رسانم و منتظر برخورداری از امکانات سلامت و اجرای دستورهای پزشکی (که با مخالفت دادستانی رو به رو شده است) می‌مانم.

رضا شهابی – بند ۳۵۰ زندان اوین.

عضويت در خبرنامه

captcha

آمار بازديدكنندگان

6220987
امروزامروز1696
ديروزديروز3165
اين هفتهاين هفته2227
اين ماهاين ماه100000
كلكل6220987
18.219.205.202
UNKNOWN