اطلاعیه ها و بیانیه ها
تعیین زمان و شعبه رسیدگی به اتهامات افسانه عظیمزاده و نگار مسعودی
- تاریخ ایجاد در یکشنبه, 19 دی 1400 06:47
جلسه دادگاه رسیدگی به اتهامات افسانه عظیم زاده، فعال حقوق کودک و نگار مسعودی، عکاس و مستندساز، روز یکشنبه ۲۶ دیماه، در شعبه ۲۶ دادگاه انقلاب تهران برگزار خواهد شد.
به گزارش خبرگزاری هرانا، ارگان خبری مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران، زمان و شعبه جلسه دادگاه رسیدگی به اتهامات افسانه عظیم زاده، فعال حقوق کودک و نگار مسعودی، عکاس و مستندساز، تعیین شد.
جلسه دادگاه رسیدگی به اتهامات این دو شهروند، روز یکشنبه ۲۶ دیماه، در شعبه ۲۶ دادگاه انقلاب تهران برگزار خواهد شد.
افسانه عظیم زاده روز دوشنبه ۲۴ آذرماه ۹۹، توسط نیروهای امنیتی بازداشت شد. خانواده عظیم زاده در تاریخ ۲۹ آذرماه همان سال، پس از مراجعه به دادسرای اوین از نگهداری او در بند دو الف زندان اوین مطلع شدند. این فعال حقوق کودک روز سهشنبه ۷ بهمنماه ۱۳۹۹، با تودیع قرار وثیقه از بازداشتگاه اطلاعات سپاه موسوم به بند ۲ الف زندان اوین آزاد شد.
افسانه عظیم زاده از موسسین جمعیت دفاع از کودکان کار و خیابان در سال ۱۳۸۲ است. وی بیش از ۱۵ سال در زمینه آموزش و مددکاری کودکان کار فعالیت کرده است.
همچنین نگار مسعودی در تاریخ ۸ آبانماه ۹۹، توسط نیروهای امنیتی در تهران بازداشت و به بازداشتگاه اطلاعات سپاه موسوم به بند ۲ الف زندان اوین منتقل شد. او نهایتا در تاریخ ۲۰ دیماه با تودیع قرار وثیقه ۲ میلیارد و ۵۰۰ میلیون تومانی به صورت موقت و تا پایان مراحل دادرسی از زندان اوین آزاد شد.
خانم مسعودی پیش از این نیز، طی ابلاغیه ای جهت اخذ آخرین دفاعیات در خصوص اتهامات “فعالیت تبلیغی علیه نظام و اجتماع و تبانی به قصد اقدام علیه امنیت ملی” به دادسرای اوین احضار شده بود.
گزارشی از بازداشتگاههای مخفی نهادهای امنیتی ایران در ارومیه، سنندج و کرمانشاه
- تاریخ ایجاد در سه شنبه, 11 آبان 1400 05:01
شبکه حقوق بشر کردستان در گزارشی به وضعیت نگهداری، شیوههای بازجوییها و شکنجه زندانیان سیاسی در بازداشتگاههای وزارت اطلاعات و سازمان اطلاعات سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در شهرهای ارومیه، سنندج و کرمانشاه پرداخته است.
شبکه حقوق بشر کردستان در گزارشی که روز جمعه هفتم آبان منتشر شد، از وضع زندانیان سیاسی در بازداشتگاههای مخفی وزارت اطلاعات و سازمان اطلاعات سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در ارومیه، سنندج و کرمانشاه پرده برداشته است.
در ابتدای گزارش گفته شده که با توجه به وضعیت امنیتی این بازداشتگاهها و موانعی که بر سر راه جمعآوری اطلاعات وجود داشته، شبکه حقوق بشر کردستان تلاش کرده است که با تعدادی از فعالان بازداشتی مصاحبه کند که مدتی را در این بازداشتگاهها سپری کردهاند و بخش عمده آنچه در گزارش آمده، اطلاعاتی است که از مشاهدات عینی این افراد به دست آمده است.
در این گزارش آمده است، وزارت اطلاعات، سازمان اطلاعات سپاه، اطلاعات نیروهای انتظامی و پلیس امنیت هر کدام به صورت مجزا دارای بازداشتگاههای مخفی در شهرهای مختلف کردستان هستند.
سازمان اطلاعات سپاه پاسداران در هر یک از استانهای آذربایجان غربی، کردستان، کرمانشاه و ایلام در شهرهای مرکز استان دارای چندین بازداشتگاه مخفی است و محل تعدادی از آنها تاکنون مشخص نشده است.
همچنین وزارت اطلاعات در هر یک از مراکز استانها یک بازداشتگاه مرکزی دارد که معمولا کلیه بازداشتشدگان از مناطق مختلف به این بازداشتگاه مرکزی منتقل میشوند و مورد بازجویی قرار میگیرند.
اداره اطلاعات هر شهرستان نیز در محل اداره خود دارای یک بازداشتگاه کوچک است که در مواقع اضطراری مورد استفاده قرار میگیرد مثلا در مواردی که اعتراضات ناگهانی خیابانی، اعتصاب به وضعیت معیشتی و مواردی از این دست به وجود میآید که اغلب به بازداشت گسترده شهروندان میانجامد.
بازداشتگاههای سازمان اطلاعات سپاه علاوه بر قرارگاههای این نهاد نظامی-امنیتی، در برخی موارد نیز شامل ویلاهایی در مناطق مسکونی است که به عنوان بازداشتگاه جهت بازجویی از اتباع کشورهای خارجی و پروندههای فوق محرمانه مورد استفاده قرار میگیرد.
بنا بر گزارش شبکه حقوق بشر کردستان تاکنون محل این بازداشتگاههای فوق سری شناسایی نشدهاند.
سلول "قبر"
گزارش میگوید که کلیه سلولهای بازداشتگاه اطلاعات ارومیه فاقد پنجرهاند. تنها در سقف این سلولها کانالهایی جهت ورود و خروج هوا تعبیه شدهاند.
شبکه حقوق بشر کردستان از قول برخی از افرادی که مدتی را در این بازداشتگاه سپری کردهاند نوشته است که آنجا یکی از کثیفترین و مخوفترین بازداشتگاههای وزارت اطلاعات در ایران است. سرویس دستشویی و حمامی که در هر یک از سلولهای آن وجود دارد به شدت نامناسب و بدبو هستند و پتوهای کثیف در اختیار بازداشت شدگان قرار میگیرد.
غذایی که به بازداشتشدگان داده میشود غذای زندان مرکزی ارومیه بوده که بسیار بیکیفیت توصیف شده است.
بنابر این گزارش بازداشتگاه یادشده یک سلول مشهور به "سلول قبر" وجود دارد که ارتفاع یک و نیم متری دارد و طول و عرض آن نیم متر است. زندانی مجبور است در این سلول برای ساعتها سرپا بایستد. این اتاق صرفا در زمان شکنجه به کار گرفته میشود.
به گفته زندانیان سیاسی سابق، ضرب و شتم رویه رایج شکنجه توسط بازجویان اداره اطلاعات است. در بازجوییها، دو نفر از تیم شکنجه کنار صندلی متهم میایستند و در صورت عدم پاسخدهی وی به سوالات مطرح شده، متهم از سوی این دو فرد به شدت مورد ضرب و شتم قرار میگیرد به طوری که در مواردی برخی از آنان در نتیجه این ضربات بیهوش شدهاند.
در یکی از اتاقهای دیگر این بازداشتگاه که برای شکنجه به کار گرفته میشود، متهم بر روی تختی خوابانده شده و با انواع کابل و دیگر وسایل به کف پای وی شلاق زده میشود. همچنین در این بازداشتگاه استفاده از شوکر برقی و ضربه زدن به بخشهای حساس بدن همچون بیضهها رایج است.
بازداشتگاهی برای قتل و تیرباران
بنا بر گزارش شبکه حقوق بشر کردستان سازمان اطلاعات سپاه استان آذربایجان غربی دارای چندین بازداشتگاه مخفی در داخل و خارج از شهر ارومیه است.
در این گزارش آمده است، یکی از آنها یعنی بازداشتگاه ۸۱ رمضان مشهور به بازداشتگاه المهدی محلی برای قتل و تیرباران ساختگی است. در چندین مورد دیگر بازجویان امنیتی جهت اخذ اعترافات اجباری به متهم القاء میکنند که قصد تیرباران وی را دارند.
در بسیاری موارد زندانی را با بازداشت کردن همسر یا بستگان نزدیک و تهدید به شکنجه یا تجاوز به آنها تحت فشار میگذارند.
تاکنون حداقل یک شهروند کُرد زیر شکنجه در این بازداشتگاه جان خود را از دست داده است. گزارش میگوید که بر اساس اطلاعات موثق، ناصر عیسیزاده شهروند اهل سلماس که در دوران سربازی قصد پیوستن به یکی از احزاب اپوزسیون کُردی را داشته است در سال ۱۳۸۹ بازداشت و تحت شکنجه شدید در این بازداشتگاه کشته شده است. نیروهای سپاه به صورت مخفیانه جسد وی را به زادگاهش منتقل کرده و شبانه دفن کردهاند.
بازداشتگاههای سنندج
بنابر گزارش شبکه حقوق بشر کردستان سلولهای انفرادی بازداشتگاههای نهادهای امنیتی در این شهر نیزهمچون دیگر بازداشتگاههای مخفی آنها، کثیف و تهوعآور است و زندانیان در آنها به شیوههای مختلف جسمی و روحی شکنجه میشوند.
طی چند سال گذشته در این بازداشتگاه حداقل ۲ مورد از متهمان بازداشت شده زیر شکنجه جان خود را از دست دادهاند.
طبق این گزارش یکی از این افراد، ابراهیم لطفاللهی فعال دانشجویی کُرد بود که در تاریخ ۱۶ دی ماه ۱۳۸۶ توسط نیروهای امنیتی بازداشت و بعد از ۹ روز جسد وی توسط نیروهای امنیتی به صورت شبانه در گورستان شهر سنندج دفن شد.
همچنین یک جوان دیگر سنندجی به نام سارو قهرمانی که در جریان اعتراضات سراسری دیماه ۱۳۹۶ در سنندج بازداشت شده بود، بعد از ۱۱ روز جسد وی به خانوادهاش تحویل داده شد. مادر سارو قهرمانی که موفق به دیدن جسد فرزند خود شده بود در گفتگو با بستگان خود اعلام کرده بود که آثار ضرب و جرح بر بدن فرزندش کاملا مشهود بوده است.
محمد حسین رضایی، زندانی سیاسی سابق کُرد که چندین ماه در بازداشتگاه اداره اطلاعات سنندج به سر برده است در خصوص شرایط این بازداشتگاه و شکنجههایی که علیه وی اعمال شده است به شبکه حقوق بشر کردستان گفته است: «علیرغم اینکه پایم به تازگی عمل شده بود تنها به دلیل اینکه در داخل سلولم سرودهایی را زمزمه کرده بودم من را به زیرزمین این بازداشتگاه منتقل کردند و به شدت شکنجه کردند. در اثر این شکنجهها، بینی و چند دنده قفسه سینهام به شدت آسیب دیدند.»
فرزاد کمانگر، معلم کُرد که در ۱۹ اردیبهشت ماه در زندان اوین تهران اعدام شد در یکی از نامههای خود در خصوص این بازداشتگاه نوشته است: «روزی رئيس بازداشتگاه همراه چند نفر ديگر مرا بدون دليل ضرب و شتم نمودند و از سلول خارج نمودند. روي پلههايی كه ۱۸ پله بود به زيرزمين و اتاقهای بازجويی منتهی ميشد با ضربهای كه بر بالای پلهها از پشت به سرم وارد نمودند به زمين افتادم و چشمانم سياهی رفت با همان حالت مرا از پلهها به پائين كشيده بودند.»
رویا طلوعی، فعال مدنی کُرد که هماکنون ساکن آمریکاست در سال ۱۳۸۴ توسط نیروهای امنیتی بازداشت شد. وی در گفتوگو با یکی روزنامههای آمریکا اعلام کرده بود که در زمان بازداشت در این بازداشتگاه مورد تجاوز قرار گرفته است.
بازداشتگاه سازمان اطلاعات سپاه سنندج در قرارگاه شهرامفر فوق امنیتی است.
محمد حسین رضایی، زندانی سیاسی سابق کُرد درباره این بازداشتگاه به شبکه حقوق بشر کردستان گفته است: «۲۹ روز در این بازداشتگاه در بدترین شرایط نگهداری شدم. من در حالی که زخمی شده بودم بدون انتقال به بیمارستان مستقیما به این بازداشتگاه منتقل شدم و به مدت ۲۹ روز جهت اخذ اعتراف تحت شکنجههای شدید جسمی و روحی قرار گرفتم. در روزهای اول یک پزشک سپاهی مرا معاینه میکرد ولی هیچ کاری برای درمان من انجام نمیداد. در نتیجه پایم عفونت کرده بود و زخمهای پایم دچار کرمزدگی شده بودند. علاوه بر محرومیت از هر گونه رسیدگی پزشکی، برای چندین بار هم توسط بازجویان هر دو دستم از پشت بسته میشد و به همین صورت آویزان میشدم که این اقدام سبب شد کتفم دچار از جا دررفتگی شود.»
بازداشتگاه اداره اطلاعات کرمانشاه
بر خلاف دو استان دیگر (آذربایجان غربی و کردستان) بیشتر بازجویان امنیتی در شهر کرمانشاه را افراد بومی این استان تشکیل میدهند.
بنا بر گزارش شبکه حقوق بشر کردستان هیچ یک از سلولهای بازداشتگاه اداراه اطلاعات کرمانشاه دارای پنجره نیستند، به طوری که فرد بازداشت شده قادر به تشخیص شب و روز نیست. در هر سلول دو پتوی کثیف وجود دارد و سلولها فاقد هر گونه وسیله گرمایشی و تهویه هوا هستند.
دستشویی و حمام در این سلولها تعبیه نشده و بازداشتی ۳ بار در روز حق رفتن به دستشویی را دارد. چنین محدودیتی یکی از راههایی است جهت ایجاد فشار بر زندانیان است.
در گزارش شبکه حقوق بشر کردستان همچنین آمده است، این بازداشتگاه یک زیرزمین بزرگ دارد که بازداشت شدگان در بیشتر موارد جهت شکنجه شدن به این محل منتقل میشوند. افرادی که به عنوان نگهبان در این بازداشتگاه فعالیت میکنند، بیشتر افراد مسن بسیجی مورد اعتماد وزارت اطلاعات هستند؛ طی چند سال اخیر چندین نگهبان جوان نیز در این بازداشتگاه به کار گرفته شدهاند.
شکنجه و تجاوز در بازداشتگاه کرمانشاه
زینب جلالیان، زندانی سیاسی کُرد محبوس به حبس ابد که برای چندین ماه در این بازداشتگاه مورد بازجویی و شکنجه قرار گرفته است به شبکه حقوق بشر کردستان گفت: «یکی از بازجوهایم بعد از ناکامی در اخذ اعترافات ساختگی اعلام کرد که میخواهد من را صیغه کند. به همین خاطر به زور تلاش میکرد انگشتری را بر روی یکی از انگشتانم بیاندازد. من هم جهت جلوگیری از این کار مجبور شدم با لگد به وی ضربهای بزنم که این سبب شد که چند نفری که در آنجا حاضر بودند به من حمله کنند و تا حد بیهوشی من را مورد ضرب و شتم قرار بدهند.»
زینب جلالیان چندین بار هم به زیرزمین منتقل شده و ساعتها از سوی بازجویان با کابل به کف پاهایش شلاق زده شده است. شدت این شلاقها به حدی بوده است که بارها به صورت بیهوش به داخل سلول بازگردانده شده است.
یک شهروند کُرد نیز که به اتهام جاسوسی بازداشت شده بود گفت است، در اتاق بازجویی وی را بر صندلی که زیر آن سوارخ بوده نشانده و بعد وزنههای سنگینی را به بیضههای وی وصل کردهاند و هر بار بر میزان سنگینی این وزنهها افزوده میشده است. او همچنین چندین روز برای ساعتها با طناب مخصوص به سقف آویزان شده است. در این شیوه هر بار با یک دست یا دو دوست از پشت و یا از دو پا برای ساعتها آویزان شده است.
دو نفر از زنان بازداشتشده به شبکه حقوق بشر کردستان گفتهاند که در مدت بازداشت تحت فشار بازجویان از سوی یک پزشک مورد تست بکارت قرار گرفتهاند.
بنا بر گزارش شبکه حقوق بشر کردستان یک زن جوان دیگر نیز که چند سال پیش به اتهام جاسوسی برای یک نهاد اطلاعاتی وابسته به یکی از احزاب موجود در اقلیم کردستان بازداشت شده بود، چندین ماه از سوی یک روحانی در این بازداشتگاه مورد تجاوز قرار گرفته است.
این زن جوان به شبکه حقوق بشر کردستان گفته است که به او در زندان ماده مخدر ترزیق میکردند. او اضافه میکند: «روزی بعد از ترزیق سرنگ در حالی که چشم بند داشتم متوجه حضور شخص جدیدی در سلول شدم. بعد از احوالپرسی، متوجه شدم که کاملا خود را به من چسبانده است تا حدی که صدای نفس کشیدن وی را روی گردنم احساس میکردم. لحظه به لحظه زجر میکشیدم اما چون دست و پایم بسته بود غیر از فریاد کشیدن هیچ کاری نمیتوانستم بکنم. به زور لباسهایم را در آورد و به من تجاوز کرد.»
طبق گزارش شبکه حقوق بشر کردستان این فرد لباس مخصوص روحانیت به تن داشته است. تجاوز به این زن بازداشت شده توسط این فرد روحانی به مدت دو ماه ادامه داشته است.
فرزاد کمانگر نیز در نامههایش درباره این بازداشتگاه نوشته است: «زمستان ٨۵ در انفرادی تنگ و تاریکی در کرمانشاه، بدون هیچ اتهامی، به مدت سه ماه حبس وحشتناکی را تحمل کردم، سه ماهی که بعد از سه سال، هنوز جسم و روح و روانم را میآزارد.»
گزارش شبکه حقوق بشر کردستان به موارد مشابهی از شکنجه و آزار زندانیان سیاسی در بازداشتگاههای سازمان اطلاعات سپاه و شرایط فاجعهبار نگهداری آنها اشاره کرده است.
شبکه حقوق بشر کردستان گفته است که در آینده در خصوص دو بازداشتگاه امنیتی دیگر در شهر ایلام گزارشی منتشر میکند.
صدای ألمان
کمیته حفاظت از روزنامهنگاران: طرح مجلس برای محدودیت اینترنت در ایران نگرانکننده است
- تاریخ ایجاد در سه شنبه, 11 آبان 1400 04:47
کمیته حفاظت از روزنامهنگاران (CPJ) روز دوشنبه ۱۰ آبان نسبت به گزارشهایی مبنی بر اینکه مجلس شورای اسلامی در جهت تشدید محدودیتهای اینترنتی در ایران گامهای بیشتری برداشته است، ابراز نگرانی کرد.
شریف منصور، هماهنگکننده برنامه خاورمیانه و شمال آفریقای کمیته حفاظت از روزنامهنگاران، با انتشار بیانیهای گفت: «قانونگذاران ایرانی بهجای کنترل بیشتر کارهایی که روزنامهنگاران و شهروندان میتوانند به صورت آنلاین انجام دهند، باید راههایی برای ترویج گردش آزاد اطلاعات بیابند».
او افزود که «وقتی موانع دسترسی آزاد به اینترنت مانع از انجام وظایف خبرنگاران میشود، همه جامعه متضرر میشوند».
طرح موسوم به «حمایت از حقوق کاربران و خدمات پایه کاربردی فضای مجازی» که به عنوان «طرح صیانت» هم شهرت دارد، در ۳۷ ماده تنظیم شده و در حال حاضر در دستور کار مجلس شورای اسلامی است.
منتقدان از جمله نگران هستند که با تصویب این طرح وضعیت روزنامهنگاری در ایران باز هم محدودتر شده و حلقه کنترل حکومت بر اطلاعاتی که خبرنگاران به آن دسترسی دارند تنگتر شود.
در ماههای گذشته مجلس شورای اسلامی به طور جدی پیگیر این طرح بوده است که یک هدف مهم آن ایجاد محدودیت بیشتر برای پیامرسانهای خارجی و شبکههای اجتماعی در اینترنت است.
این طرح قرار بود تا سال ۹۵ اجرایی شود، ولی به دلایل مختلف از جمله ناتوانیهای گستردۀ فنی به تأخیر افتاده است.
در ماههای اخیر پس از آنکه علی خامنهای، رهبر جمهوری اسلامی، فضای مجازی در ایران را «ول و رها» خواند و از محدود نکردن آن توسط نهادهای مسئول انتقاد کرد، طرح «صیانت از فضای مجازی» در دستور کار مجلس قرار گرفت که محوریت آن محدود کردن شبکههای اجتماعی است.
مخالفان «طرح صیانت از حقوق کاربران در فضای مجازی» هشدار دادهاند که موضوع محدود به اینستاگرام نیست و در صورت تصویب این طرح ، تغییرات بنیادینی در نحوه فعالیت کاربران، پیامرسانهای داخلی و خارجی، نظارت بر اینترنت و پهنای باند ایجاد خواهد شد و هدف از آن اعمال محدودیت شدید در زمینه دسترسی به اینترنت است.
محمدجواد آذری جهرمی، وزیر ارتباطات در دولت حسن روحانی نیز که با قرار تأمین کیفری آزاد است، گفته است که طرح موسوم به «صیانت از حقوق کاربران فضای مجازی» احتمالاً به «محدودیت گسترده پهنای پیامرسانهای اجتماعی و فیلترینگ آنها» میانجامد و «نه تنها نظامی را برای حکمرانی سایبری کشور ایجاد نمیکند، بلکه نظام حکمرانی فضای حقیقی کشور را هم تضعیف خواهد کرد».
با وجود این، طرح یادشده در حال حاضر در کمیسیونی با حضور شش نماینده مجلس که همگی از موافقان محدودسازی اینترنت هستند، در حال بررسی است.
مخالفتهای عمومی با تصویب این طرح کماکان ادامه دارد و تعداد افراد پیوسته به کارزار مخالفت با طرح «صیانت» به بیش از ۱.۱ میلیون نفر رسیده است.
تلاش برای افزایش محدودیتهای اینترنتی در حالی در جریان است که «خانه آزادی» (فریدم هاوس) در گزارش تازه خود مربوط به سال ۲۰۲۱، اعلام کرده که ایران در شاخص آزادی اینترنت، یکی از بدترین کشورها با کمترین آزادی اینترنت -حتی پایینتر از کشورهایی همچون بلاروس، ازبکستان و پاکستان- است.
رادیوفردا
اعتصاب دستیاران پزشکی؛ آموزش طب تخصصی در شرایط نابرابر
- تاریخ ایجاد در سه شنبه, 11 آبان 1400 04:55
هشتگ از رزیدنتی بگو، دوباره داغ شده است. اخبار غیررسمی خودکشی یک دستیار (رزیدنت) دیگر دوره تخصصی پزشکی که در رشته تخصص زنان دانشگاه شهید بهشتی مشغول تحصیل بوده و بعد از انصراف ۵ نفر از ۶ نفر رزیدنت ارتوپدی سال اول بیمارستان امام حسین که تحت نظر دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتی اداره میشود، آغازگر حرکتی شد که حالا خود را در اعتصاب دستیاران این بیمارستان نشان داده است. اعتراضی که در تاریخ اعتراضات صنفی پزشکان و دانشجویان پزشکی در ایران بیسابقه است. ایرانوایر در این گزارش در گفتوگو با یک پزشک متخصص داخلی ساکن آلمان و یک رزیدنت رشته داخلی عمومی ساکن تهران به واکاوی دلایل بروز این اعتراض تاریخی و آنچه پشت پرده نظام نابرابر آموزش پزشکی در ایران میگذرد، پرداخته است.
***
وضعیت رزیدنتها یا همان دستیاران پزشکی که در حال گذراندن دوره آموزش تخصص خود هستند، در ایران بسیار نامناسب است. مرگ «منیر فروغی»، دانشجوی دوره تخصص زنان بیمارستان طالقانی تهران که برخی منابع غیررسمی میگویند خودکشی بوده، شمار رزیدنتهای درگذشته سال جاری را در ایران به ۱۱ نفر رسانده است. بعضی اما گفتند خانم فروغی، کرونا گرفته و خودکشی نکرده است. دلیل مرگ منیر فروغی هر چه که باشد، خودکشی دستکم سه رزیدنتی که پیش از او جان باخته بودند، تایید شده و حتی عنوان «خودکشی سریالی» را نیز از برخی رسانههای ایران دریافت کرده است.
علاوه بر این اخبار ناگوار، رییس سازمان نظام پزشکی ایران از عدم تمایل پزشکان عمومی برای شرکت در دوره تخصص خبر داده و گفته است که در برخی رشتهها، مانند جراحی عروق با وجود ظرفیت ۱۸ نفره، فقط دو نفر متقاضی آموزش در دوره تخصص وجود داشتهاند و در برخی دیگر از رشتهها، مانند قلب و طب اورژانس، ظرفیت خالی بسیار است.
هفته پیش هم برای چندمین بار در طی یک سال اخیر، صدای اعتراض و حقخواهی دانشجویان پزشکی و پزشکان جوانی که دوران آموزش تخصص را میگذرانند، در توییتر و سایر شبکههای اجتماعی، بلند شد. کاربری در توییتر با نام «صابر خرم»، که ظاهرا رزیدنت سال اول رشته ارتوپدی دانشگاه شهید بهشتی بوده، از انصراف ۴ نفر از ۶ رزیدنت همکار خود خبر داده و گفته بود خودش و فرد دیگری با نام «علی» هم که انصراف ندادهاند، دل و دماغی برای ادامه دادن ندارند. او سیستم سلسله مراتبی رزیدنتی را «بردهداری نوین»، «تخریب شخصیت» و «توهین به انسانیت» خوانده بود. البته، نام او هم بعدا به لیست انصراف دادهها اضافه شد.
با اینکه این کاربر حرفی از واقعه خاصی بهعنوان دلیل انصراف همکارانش یاد نکرده، برخی کاربران گفتهاند که یک رزیدنت سال چهارم رشته ارتوپدی بیمارستان امام حسین، رزیدنتهای سال اولی زن را آزار میداده و رزیدنتهای سال اولی مرد را کتک زده است.
کمتر از دو روز بعد از ماجرای انصراف رزیدنتهای سال اولی ارتوپدی بیمارستان امام حسین، یعنی در روز هشتم آبانماه، نامهای که روی سربرگ شورای صنفی دانشکده پزشکی دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتی پرینت شده بود، در شبکههای اجتماعی بارها بازنشر شد. این نامه میگفت که رزیدنتهای بیمارستان امام حسین «از شرکت در درمانگاهها، اعمال جراحی الکتیو و اقدامات پاراکلینیک الکتیو و ویزیت بیماران الکتیو خودداری خواهند کرد؛ اما طبق وظیفه اخلاقی خدمترسانی به بیماران اورژانسی ادامه خواهد یافت.»
این دستیاران تخصص یا همان دانشجوهای دوره تخصص رشتههای مختلف پزشکی در نامه خود خواستار حداقل دو برابر شدن کمک هزینه دستیاران از ابتدای سال ۱۴۰۰ و واریز فوری مابهالتفاوت شش ماهه اول سال، افزایش کارانه تا ۴ درصد، پوشش بیمه مسوولیت برای دستیاران و پرداخت حق کمک جراح به رزیدنتها را مطالبه کرده بودند.
با دستبهدست شدن این نامه در فضای مجازی، تصویری از پزشکان جوان سفیدپوش و ماسک به صورت، نشسته در سالن آمفی تئاتر بیمارستان امام حسین منتشر شد که نشان از وفای به عهد آنها داشت. اما این اعتراض صنفی که به نظر میرسد شعله آن به این زودیها خاموش نخواهد شد، از کجا نشات میگیرد؟
در نظام آموزش پزشکی اصل بر نابرابری است
«احمد»، پزشک متخصص داخلی ساکن آلمان که دوره پزشکی عمومی خود را در دانشگاه تهران گذرانده و مدتی را هم در شهرهای اطراف تهران، طبابت کرده، درباره نظام سلسله مراتبی آموزش پزشکی در ایران، میگوید: «تحصیلات پزشکی در ایران بهصورت سلسلهمراتبی است. رزیدنتهای سال یک، دو، سه و چهار با هم در شرایط برابری نیستند. البته به استاد، فرهنگ سازمانی بیمارستان و دانشگاه هم بستگی دارد، ولی در کل نظام آموزش پزشکی، بهگونهای است که سال یک خیلی کار میکند، شیفتهای زیاد دارد و ۲۱ روز در ماه را شب در بیمارستان است. عملا در ماه هفت عصر را میتواند بیرون از بیمارستان باشد و آن هم به سختی وقت میشود مایحتاجش را خرید کند.»
احمد درباره قلدری و زورگویی رزیدنتهای سال بالایی نسبت به سال پایینیها نیز به «ایرانوایر» میگوید: «در ایران معمول است که سال بالاییها به سال پایینیها زور بگویند. در آلمان اصلا اینطور نیست. ریشه این موضوع بیشتر در فرهنگ استاد و شاگردی است که رابطه نابرابر را به رزیدنتهای سالهای مختلف هم منتقل کرده است.»
زورگویی و قلدری رزیدنتهای سال بالایی را «بهنام»، رزیدنت سال دوم رشته داخلی در یکی از بیمارستانهای مرکز تهران نیز تایید میکند. او درباره این نظام سلسلهمراتبی به ایرانوایر میگوید: «اساتید به جای اینکه وقت بگذارند و آموزش بدهند فقط بار روانی و فشار کاری ایجاد میکنند، چون بسیاری از آنها در مراکز خصوصی کار میکنند و وقت کمتری برای بیمارستانهای آموزشی میگذارند. این فشار هم به صورت پلکانی روی رزیدنت سال بالا، پایینتر، پایینتر و بعد رزیدنت سال اول قرار میگیرد. در سال اول رزیدنتی، ساعت کاری و کشیکها خیلی زیاد است. فشار از طرف سال بالاییها طاقتفرساست، چون اساتید روی آنها هم فشار میآورند و غیرمنطقی برخورد میکنند. انتظار دارند که یک رزیدنت سال اول به اندازه یک متخصص بتواند بیمارانش را مدیریت کند. به همینخاطر هم ما با ترس و لرز از اساتید سوال میپرسیم و به آنها دسترسی پیدا میکنیم.»
احمد که دوره تخصص خود را در آلمان گذرانده، نیز به تجربه خود اشاره کرده و میگوید: «یکی از دلایلی که من مهاجرت کردم، وضعیت آموزش پزشکی در ایران بود. زورگویی سال بالایی نسبت به سال پایینی بخشی از ساختار است و چون سیستم اینطور طراحی شده که افراد با هم برابر نباشند، کسی که قربانی قلدری و زورگویی سال بالاییها بوده هم وقتی به سالهای بالاتر میرسد، خود نسبت به کسی که سال پایینی است، زورگویی میکند.»
او که اکنون در آلمان کار میکند، با تاکید بر ساختاری بودن سیستم تبعیض در نظام آموزش پزشکی در ایران، میگوید: «کنار زورگویی استاد و سال بالایی، بحث سهمیههای خانواده شهدا، جانبازان و ایثارگران را هم بگذارید. این افراد نه تنها در انتخاب رشته، بلکه در آزمون تخصص هم سهمیه دارند و در همه مراحل تحصیل و بعد از آن قدرت ایدئولوژیکی دارند که شکل ساختاری زورگویی را به حد اعلای خود رسانده است.»
حجم «ترسناک» کار رزیدنتها
به گفته بهنام، پزشک و رزیدنت سال دوم داخلی، حجم و فشار کاری روی رزیدنتها به قدری «ترسناک» است که قابل تصور نیست. او با حساب کردن تعداد ساعاتی که در هفته کار میکند، به ایرانوایر میگوید: «سال اول رزیدنتی تقریبا یک روز در میان کشیک بودیم. این یعنی ۱۵ تا ۲۴ ساعت در ماه کشیک بودیم. روزهای بعد از این، کشیکها را هم تا ساعت یک و یک و نیم بعدازظهر کار میکردیم. این یعنی، حدود ۳۰ تا ۳۲ ساعت کار مداوم در یک شیفت. بعد از آن استراحت بود تا صبح روز بعد به همین منوال. الان که سال دوم هستم، ۱۰ تا شیفت ۲۴ ساعته در ماه دارم و بقیه روزهای هفته را هم صبح تا ظهر هستم. این یعنی حدود ۱۰۰ ساعت کار در هفته. ساعات استراحت من، با این اوصاف ۶۸ ساعت است.»
بهنام همچنین به حقوقی که ماهانه از سوی بیمارستان به او پرداخت میشود، اشاره کرده و میگوید: «حدود دو میلیون و ششصد هزار تومن حقوق از بیمارستان میگیرم. برای افراد متاهل حدود ۳ میلیون و دویست هزار تومان است که آن هم زیر خط فقر است. اگر ساعت کاری ما را در نظر بگیرید و تقسیم به آن کنید، میبینید که بابت هر ساعت کاری، فقط ۶۵۰۰ تومن حقوق میگیریم. این را بگذارید کنار آن فشار، استرس و مسوولیت رزیدنتی.»
به اعتقاد این پزشک جوان در حال آموزش، او بیشتر برای دانشگاه یک نیروی کار است تا فردی که باید آموزش ببیند تا در آینده بیماران را مداوا کند. او ادامه میدهد: «ما حجم بالایی از بیمار را هر روز ویزیت میکنیم. روتیشینهای مختلفی از بخشهای متفاوت را میبینیم ولی فقط میدویم که کار بیماران را انجام دهیم. آموزش خیلی کم است، چون وقت نداریم و نمیرسیم.»
احمد نیز معتقد است که رزیدنتها برای بیمارستانهای دانشگاهی ایران، حکم «نیروی کار مفت» را دارند. او در این باره نیز به ایرانوایر میگوید: «سیستم پزشکی و درمانی ایران ضعف زیرساختی خود در حوزه ذخیره دادههای بیمار و چندبارهکاریهای ناشی از آن را به رزیدنتها تحمیل میکند. هزینههایی که این نداشتن نظام دادهها و وصل نبودن سیستم بیمارستانهای مختلف به هم در پی دارد را با بیگاری کشیدن از رزیدنتها جبران میکنند. در آلمان رزیدنتها بهاندازه یک کارمند با تحصیلات عالی درآمد دارند و میتوانند خرج خود و خانوادهشان را تامین کنند.»
حتی بیمه هم نیستیم!
بهنام درباره پوشش بیمه مسوولیت رزیدنتها در بیمارستانهای ایران نیز توضیحاتی ارائه کرده و میگوید: «اگر خطای پزشکی صورت بگیرد و جریمه یا دیهای مقرر شود، بیشترین درصد را استاد باید پرداخت کند؛ ولی بسته به اینکه رزیدنت سال چندم هستیم، درصدی بین ۵ تا ۱۰ درصد مشمول رزیدنت میشود. ما بیمهای از طرف بیمارستان نداریم و رزیدنت بودن جزو سوابق کاری ما محسوب نمیشود. حق بیمه مسوولیت و بیمه درمانی را هم خودمان بهصورت سالانه پرداخت میکنیم؛ چون بیمارستان و دانشگاه خدمات این چنینی ارائه نمیکند، ولی خب برای یکیدوباری که من در یک سال گذشته کووید گرفتم، مبلغی پرداخت نکردم و خود بیمارستان هزینهها را پوشش داده است.»
دانشجوهای پزشکی ترجیح میدهند کار زیبایی کنند تا متخصص شوند
علاوه بر اینها، بهنام، رزیدنت سال دوم داخلی ساکن تهران، درباره وحشتی که میان دانشجوهای رشته پزشکی برای نزدیک شدن به دوره تخصص وجود دارد نیز به ایرانوایر میگوید: «فقط در رشته و دربیمارستان ما، اول سال گذشته حدود شش هفت نفر انصرافی داشتیم. با این که یک سال هم درس خوانده بودند و یکی دو سال محروم از امتحان دستیاری میشوند، اغلب ترجیح میدهند انصراف داده و مهاجرت کنند. بسیاری از پزشکان عمومی هم دستِ آخر بهعنوان پزشک عمومی کار پوست و زیبایی میکنند.»
او در پایان میگوید: «الان وضعیت بهنحوی است که بعد از فارغالتحصیلی اغلب بچههای عمومی قبل از اینکه به این فکر کنند که چه رشتهای بخوانند از خودشان میپرسند که بروند یا بمانند. من خودم هم دوست داشتم که مهاجرت کنم ولی بهخاطر شرایط خانواده و مشکلاتی که داشتم با خودم کنار آمدم که بمانم، هر چند میدانم که رفتن خیلی بهتر از ماندن است.»
ایران وایر
آرش گنجی، عضو کانون نویسندگان، برای اجرای حکم پنج سال حبس به زندان اوین منتقل شد
- تاریخ ایجاد در سه شنبه, 11 آبان 1400 04:44
آرش گنجی، مترجم و منشی هیئت دبیران کانون نویسندگان ایران، روز دوشنبه ۱۰ آبان پس از حضور در واحد اجرای احکام دادسرای اوین، بازداشت و به زندان اوین منتقل شد.
آرش گنجی در اول دی ۱۳۹۸ در پی مراجعه نیروهای مأموران امنیتی به خانهاش بازداشت و به بازداشتگاه وزارت اطلاعات در زندان اوین منتقل شد، و مدتی بعد در ۲۹ دی همان سال با تودیع قرار وثیقه ۴۵۰ میلیون تومانی تا پایان مراحل دادرسی از زندان اوین آزاد شد.
این نویسنده در دادگاه بدوی که حکم آن دهم دی پارسال ابلاغ شده بود، با اتهامهایی چون «اجتماع و تبانی به قصد اقدام علیه امنیت ملی» به پنج سال، «تبلیغ علیه نظام» به یک سال، «عضویت و همکاری با گروهک مخالف نظام» به پنج سال، جمعاً به ۱۱ سال، زندان محکوم شد که پنج سال آن قابل اجراست.
به گفته وکیل مدافع آرش گنجی، مصداق تمامی این اتهامها ترجمه کتابی دربارهٔ تحولات کردستان سوریه (کلید کوچک دروازهای بزرگ) عنوان شده است.
در مراسم بدرقه آرش گنجی به طرف زندان اوین جمعی از اعضا و دبیران کانون نویسندگان ایران در کنار خانواده، وکلا و دوستان او حضور داشتند. این جمع از ساعت ۹:۳۰ صبح مقابل زندان اوین گرد آمده و او را تا آستانهٔ زندان همراهی کردند.
آرش گنجی کتابهایی از جمله «مبارزه بر سر شیوه تفکر در جنبش طبقه کارگر» و «غروب خدایان بر فراز نظم نوین جهانی» را ترجمه کرده است.
اخیراً انجمن قلم آمریکا با انتشار بیانیهای، احضار آقای گنجی جهت اجرای حکم حبس را محکوم کرده و خواهان لغو این حکم شده بود.
رادیوفردا
مقالات دیگر...
- چند سازمان مسیحی خواستار آگاهیرسانی در مورد «نقض حقوق اقلیتها» در ایران شدند؛ نامه سه نوکیش زندانی در اوین
- استان کرمان؛ بازداشت تعدادی از شهروندان توسط ماموران اطلاعات سپاه
- تهدید به شکنجه سهیل عربی در زندان رجایی شهر در پی امتناع او از حضور در جلسه بازپرسی پرونده اتهامی تازه
- مژگان کاوسی به زندان کچوئی کرج منتقل شد
مصاحبه ها
عضويت در خبرنامه
آمار بازديدكنندگان
امروز | 1055 | |
ديروز | 5656 | |
اين هفته | 36414 | |
اين ماه | 100001 | |
كل | 6964921 |