آخرین اخبار
اطلاعیه ها و بیانیه ها
طرح تفکیک جنسیتی، پاسخ کدام مسئله؟
- توضیحات
- تاریخ ایجاد در پنج شنبه, 28 شهریور 1392 05:19
There was a problem loading image /home/ayahra/ayahra.org/images/atrah4563.jpg
There was a problem loading image /home/ayahra/ayahra.org/images/atrah4563.jpg
در آغاز بحثهای مربوط به تفکیک جنسیتی فتاوایی اینچنین منتشر شد. آیت الله مکارم شیرازی گفت: "وظیفه مسئولان و دانشجویان این است از چنین کاری به طور قطع استقبال کنند و آن را وظیفه شرعی خود بدانند." و "قطعا هرگاه ضرورتی ایجاب نکند هر کدام با جنس خود مشکلات تحصیلی و علمی را حل کنند اولویت دارد و اگر بیم فسادی باشد حرام است." و آیت الله نوری همدانی در این باره چنین نظر داد:" اقدام بسیار خوبی است و مقدمه فوائد و محسنات بسیاری خواهد بود." آیت الله صافی گلپایگانی هم اضافه کرد :"هزینه اجرای تفکیک جنسیتی هر چه هم سنگین باشد قابل تحمل است ."
تفکیک جنسیتی موضوع جدیدی نیست و قبلاً هم در فضاهای گوناگون و به اشکال متنوعی اعمال شده است که برای نمونه می توان به تعطیلی مدارس مختلط در ابتدای انقلاب، منع مختلط بودن مهمانی های خصوصی در سالنها و تالارهای عمومی، تفکیک در اتوبوسهای شهری و متروی تهران اشاره کرد .
از نظر طراحان این برنامه، قصد اصلی این طرح جلوگیری از مفاسد اخلاقی در روابط متقابل پسران و دختران در محیط دانشگاه است. آنها معتقدند توجه به جنس مخالف، منجر به حواس پرتی و دور افتادن از هدف اصلی تحصیل میشود. ضمن اینکه اساساً چنین رابطهای در شرع اسلام مذموم و ممنوع و بر خلاف شرع محسوب می شود . البته این نوع مفاسد غالباً فقط در ذهن طراحان تفکیک جنسیتی معنا دارد و شاید ذهن اغلب دانشجویان هم از آن خالی باشد چرا که اگر بپذیریم به هر نوع و سطحی از روابط خارج از ازدواج، عنوان مفسده اخلاقی را اطلاق کنیم، شاید دانشگاه کمتر از هر جای دیگری در ایران آلوده این نوع مفسده اخلاقی باشد. از این منظر میتوانم در یک جمله بگویم مشکل در اینجاست که "کافر همه را به کیش خود پندارد ".
مدتهای مدید است که جمهوری اسلامی خود را کاملترین تصویر یک جامعه ایدهال اسلامی میداند و بنابراین به زعم این آقایان، میبایست کلیه مظاهر جامعه غربی و غیر اسلامی را از زندگی مردم ایران حذف کرد و این برنامه را هم گامی دیگر برای تکمیل جامعه اسلامی مورد نظر خود میدانند .
اما به واقع مبدعان این طرح چه اهداف واقعی را از انجام آن دنبال میکنند؟
به نظرم همانطور که در ایران و شاید در جهان سیاست، غالباً برای انجام یک برنامه، همه دلایلی که به اطلاع عموم میرسد هدف واقعی پشت آن تصمیمات نیست و در حوزه سیاست اقناع افکار عمومی مد نظر است، به نظر من در این مورد هم به نظر میرسد دنبال کردن این طرح، به این دلایلی که گفته می شود نیست و دلایل محکم تری برای تثبیت تفکر جمهوری اسلامی در باره زن و مرد و روابط بین آنها وجود دارد، که باعث بروز چنین طرح هایی می شود. سعی میکنم در این کوتاه سخن به مهمترین این دلایل اشاره کنم :
دلیل اول سیطره مردان در جامعه ایران و حفظ نظام مردسالاری است چرا که به باور آقایان (باوری که آن را برداشتی از تعالیم اسلام و قرآن میدانند)، جامعه اسلامی یک جامعه مردسالار است و خداوند خود بر مردان، قیمویت زنان را تکلیف کرده است و بر زنان هم تبعیت از مردان را واجب نموده است (به نوعی شاید این یکی از بزرگترین وصلههای ناجور و ناهماهنگی است که بر اسلام و سایر ادیان بسته شده است).
دلیل دوم این است که مانعی برای رشد جریان روشنفکری مردان و اتحاد مواضع آنان با زنان، در باره حقوق و جایگاه برابر زنان با مردان ایجاد کنند. آقایان میدانند که اگر افکار عمومی مردان، گرایش خود را به مردسالاری حفظ نکند، حنای آنها بیرنگ خواهد شد و چه بسا اگر در ایران، تفکر مردسالارانه از اکثریت خارج شود، نتوانند جامعه ایدهال اسلامی خود را محقق سازند . میتوان گفت به نوعی قصد دارند که جمود و ارتجاع فکری خود را به شیوهای بر دانشگاهیان -که میتوانند بالقوه پویاترین قشر خوشفکر جامعه باشند- تحمیل کنند. طریق تفکیک جنسیتی، دنیای دختران و پسران را با هم بیگانه میسازد و به مرور مانع همفکری، تبادل اندیشهها، مطلع شدن از مسائل و مشکلات متقابل دو جنس از یکدیگر میشود. به تدریج هر یک به دیگری صرفاً از منظر باورهایی که به طرق دیگر به او القاء میشود، نگاه میکند. این باورهای کاذب توسط دستگاه تبلیغی و فرهنگی حاکم، به مرور چنان بر افکار عمومی القا میشوند که بعد از مدتی، آنان فراموش میکنند که این اندیشهای القایی است و از آن خودشان نیست. به عبارتی، این راهی است که به تغییر هویت و خودآگاهی افراد، و تبدیل آن به الگوی دلخواه حکومت منجر میشود .
بر اساس آمارهای رسمی در سالهای گذشته تعداد دختران دانشجو نسبت به پسران افزایش یافته است. حال مسئله این است که اگر فارغالتحصیلان دختر به همین نسبت وارد بازار کار بشوند، بنیاد جامعه مردسالار در میان مدت فرو خواهد ریخت. پس باید جلوی این خطر را از ابتدا گرفت. البته ظاهراً تفکیک جنسیتی به شکل مستقیم نمیتواند تأثیری بر تعداد دانشجویان دختر بگذارد ولی مسئله اینجاست که از آنجایی که اجرای این طرح در عمل با مشکلات عدیدهای از جمله کمبود استاد، کمبود فضای آموزشی و کمبود بودجههای لازم مواجه میشود، به دنبال خود طرح تفکیک بیش از پیش رشتههای تحصیلی را در پی خواهد داشت. با اجرای طرح تفکیک رشتههای تحصیلی، طبعاً دختران در انتخاب رشته تحصیلی با محدودیت مواجه میشوند و بدیهی است که به این ترتیب خود بخود تعداد پسران در دانشگاه افزایش یافته و از نظر اشتغال هم، بازار کار بیشتر از قبل به نفع مردان خواهد بود. نهایتاً هر چه زنان از هویت اجتماعی و استقلال شخصیتی و مالی کمتری برخوردار باشند، جمهوری اسلامی به تحقق آرزوی خود در تثبیت جامعهای صد در صد مردسالار نزدیکتر میشود .
نکته مهم دیگر آگاهی از گامهای بعدی طرح تفکیک جنسیتی در دانشگاه است که گام اول بعد از آن، میتواند تفکیک جنسیتی در محیط کار باشد. این بدان معناست که مشاغل هم به دو دسته مشاغل مردانه و زنانه تبدیل شوند و در این مسیر زنان به سوی شغل های بسیار محدود و انحصاری مثل معلمی و پزشکی و پرستاری زنان، آشپزی و خیاطی و امثال اینها سوق داده شوند. بدین ترتیب هدف خانه نشین کردن زنان و خدمتگزاری تام و تمام وقت آنها برای همسرانشان ، تحقق چهره سمبولیک جمهوری اسلامی از "زن" را در پی خواهد داشت .
از سوی دیگر در سالهای گذشته، همگام با تغییرات آهنگ جهانی در روابط زنان و مردان و توقعات آنان از زندگی مشترک، سن ازدواج در ایران هم بالا رفته و از سوی دیگر آمار طلاق افزایش یافته که البته اغلب طلاقها هم به درخواست زنان صورت گرفته است. جدای از اینکه بسیاری از طلاقها ریشه در معضلات اجتماعی و روانی دارند که این مشکلات خود از افزایش معضلات فرهنگی و اقتصادی سی سال گذشته تغذیه میشوند، برخی از دلایل دیگر طلاق از عدم شناخت طرفین از خلقیات جنس مخالف به طور کلی و همچنین به شکل فردی و خصوصی در هنگام ازدواج ناشی می شوند. حال شاید یک راهکار برای افزایش آمار ازدواج و کاهش طلاق، محدودیت هر چه بیشتر در روابط متقابل باشد تا در نتیجه این محدویتها به دلیل تمایل فطری برای ارتباط با جنس مخالف، زنان به سمت ازدواج شتابزده تر و البته سنتیتر بروند و از آنجایی که به اشکال دیگر از استقلال مالی زنان جلوگیری میشود ازدواجهایی مشابه ماقبل مادر بزرگها و پدربزرگهای ما دوباره رواج یابد. این نیز راهی است برای نجات جامعه مردسالار از خطر نابودی.
یک دلیل مهمتر هم گرفتن هویت انسانی مردم و تأکید و تشدید هویت جنسی انسانها به عنوان هویت مرکزی آنان است. به نظر من چنانچه کسی بخواهد مردمی را در کنترل کامل خود قرار دهد، در درجه اول باید تفکر و تعقل و شعور را از آنان بگیرد. به عبارتی گوسفندهایی از آنان بسازد که به چوپان خود نیازمندند ولی در نهایت خوراک چوپان میشوند. تفکیک جنسیتی در اصل به معنای نزول انسان در حد حیوانات است چرا که از همه نظر میخواهد بگوید دو انسان در هر نوع برخورد با هم و تحت هر شرایط زمانی و مکانی، تنها به جنسیت طرف مقابل و به نیازهای جنسی خود میاندیشند و هر دم در فکر کام گرفتن از جنس مخالف هستند. البته این الگوی رفتاری به هیچ عنوان در حیوانات هم دیده نمیشود چرا که آنان در زمانهای خاصی در سال و آن هم برای بقای نسل جفتگیری میکنند، تمایل جنسی بخش بسیار کوچکی از زندگی اغلب انواع حیوانات را تشکیل میدهد. در اینجا شاید بتوان گفت حامیان تفکیک جنسیتی، نگاه بسیار پست و سخیفی به نوع انسان دارند که البته شاید از این روست که خود را چنین یافته اند و در حال تعمیم حال و احوال خود به همه مردم هستند.
به نظر من این هدف ها محققشدنی نیستند چون مردم ما نشان داده اند که افکار و عقایدشان را نمی شود زندانی کرد. ایرانیان نشان دادهاند مردمی بالفطره آزاداندیشند؛ مردم ما را نمی شود به زور و اجبار تنزل داد شاید به این دلیل که این ویژگی را دارند که دوست ندارند کنترل بشوند. من جامعه شناس و مردم شناس نیستم ولی به لحاظ تاریخی میتوان گفت که مردم ما سطح خاصی از تحمل در برابر زور و فشار را دارند و چنانچه این سطح تحمل به آخر برسد، کاملاً سرکشی خواهند کرد.
حال به دستاوردهای فرضی این تفکیک در صورتی که به انجام برسد و دوام بیاورد اشاره میکنم.
دانشگاه بهترین فرصت شناخت متقابل افراد از جنس مخالف است؛ محیطی برای رشد و توسعه افکار نوین و به روزشده. البته این شناخت در نهایت میتواند پایههای انتخاب همسر را برای شکلگیری زندگی مشترک بسیار محکم کند و سلامت در ازدواج و تشکیل خانواده، سلامت جامعه را تضمین میکند. پس یک دستاورد این طرح، تخریب بیشتر بنیان خانوادههای آینده و در نتیجه تخریب وضعیت اجتماعی است.
با محدودیت بیشتر، حرص بیشتر نسبت به ارتباط با جنس مخالف ایجاد میشود و سپس روابط زیرزمینی که همین الان هم در ایران به شدت گسترش یافته، نسبت به قبل بیشتر میشود و متأسفانه به تبع آن، رابطه متقابل زنان و مردان ناقص و تک بعدی می شود. در واقع محدود کردن روابط نه تنها جلوی نیازهای جنسی و توجه به جنس مخالف را کم نمیکند بلکه حرص و تمایل به آن را بیشتر میکند و این خود نقض غرض است.
نتیجه مهم حذف نگاه انسانی زنان و مردان به هم ، القای بیشتر این تفکر است که جنس مخالف فقط وسیله ای است برای رفع یک نیاز که آن هم نیاز جنسی است. این حالت به نوعی انسان را به یاد جوامع بدوی میاندازد که زنان فقط و فقط برای رفع تمایلات مردان هویت داشتند و مثل لوازم منزل به ارث برده می شدند.
بدون شک در هیچ کجای مطالعات روانشناسی و جامعه شناسی، رشد فردی و جمعی در یک جامعه تفکیک شده تعریف نشده است و این فرضیه ای است که اولین بار توسط این آقایان به منصه ظهور رسیده است. محدودیت در روابط متقابل جنسهای مخالف، مسلماً از نظر علمی و از نظر روانشناسی تأمین کننده هیچ نوع رشدی نیست.
به شکل طبیعی نقاط قوت و ضعف دختران و پسران در بسیاری موارد متفاوت است، همانطور که در مواری هم مشابه و برابر است. حال با طرح تفکیک جنسیتی، همپوشانی مثبت نقاط ضعف و قوت دو جنس غیرممکن میشود. این ویژگی است که در محیط آموزشی بسیار راهگشاست و نفع آن در مقایسه با مضراتی که آقایان در باره این روابط برمیشمارند، بیشتر است.
بازتولید ویژگیهای هر جنس در جنس دیگر، به نوعی تعادل فکری و رفتاری در دو جنس مخالف منجر میشود و ارتباط دختران و پسران در محیط درسی و علمی یکی از فضاهایی است که میتواند به رشد این تعدیل کمک کند. زنان در کنار مردان فکریتر و ذهنیتر میشوند و مردان در کناز زنان حسیتر و عاطفی تر. این تأثیر متقابل وقتی در محیط علمی باشد، میتواند در دل خود طرحها و برنامههایی را خلق کنند که از تعادل بالاتری برخوردار باشند. نمونه بارز این سخن، همین طرح تفکیک جنسیتی است که مسلماً از اذهان عدهای از مردانی تراوش کرده که در محیطی منفک و کاملاً مردانه و البته متحجرانه رشد کردهاند.
مشکل دیگر این طرح البته حذف فضای رقابتی بین دانشجویان دختر و پسر است که این خود یک عامل بازدارنده است و نه رشد دهنده.
هر چند ارائه راهکار در این زمینه هیچ گوش شنوایی ندارد چرا که همانطور که اشاره شد کسی دل بر مردم ایران و سرنوشت آنان نمیسوزاند اما در اینجا ناچارم که اشاره کنم اتفاقاً تنها راهکار مشکل توجه خارج از تعادل جنسهای مخالف به هم، ارتباط بیشتر آنان از همان ابتدای کودکی و در واقع حذف تفکیک جنسیتی در مدارس است.
نکته مهمتر این است که بر فرض اینکه حرف نظام جمهوری اسلامی درست باشد، باید به انسان ها کمک کرد که مفهوم عمیقتری را در باره روابط متقابل و متعادل درک کنند و آن هم با تأکید بر تفکیک لازم و ضروری هویت جنسی از هویت انسانی- اجتماعی است و نه تفکیک ظاهری دو جنس. به دیگر سخن، شاید در آنجا که روی حجاب تأکید میشود، منظور از این حجاب،فاصله یا تفکیکی درونی است که شعور انسانی برای افراد امکان تحقق آن را فراهم می کند و در واقع اصلی ترین تفاوت انسان با حیوانات است. این فرض که انسان یک موجود کاملاً سکسی است که در هر شرایطی، نیاز جنسی او را از پرداختن به سایر نیازها و کارها و فعالیتها بازمی دارد فرضی است که فقط و فقط از ذهنهای بیمار بیرون میآید. اگر بخواهیم چنین چیزی را باور کنیم باید مابقی هویت انسان را زیر سوال ببریم و او را موجودی بیشعور فرض کنیم که با افسار تمایلات جنسی خود از این سو به آن سو کشیده میشود.
جالب اینجاست که غربیهایی که در ایران مرتباً به عنوان الگوی گمراهی شرقیان معرفی می شوند بسیار متعالیتر از ما زندگی میکنند. نه به این دلیل که غرب از نظر تکنولوژی و دانش و رفاه بالاتر است، بلکه به این دلیل که در سطح روابط اجتماعی غلبه هویت انسانی بیشتر از شرقیهاست. زن غربی در محل کار، بازار و مراکز و معابر عمومی بسیار سادهتر از زن شرقی است و تمایلی به خودنمایی و ارائه ظاهری دلپسندتر از واقعیتش ندارد. در محیطهای کاری همه تمرکز بر کار است و در محیط درسی بر درس و به هنگام تفریح بر خوشگذارنی. در اینجا سعی بر این است که هر چیز سر جای خودش باشد، و آن نگاه حریصانه مردان به زنان، که در سطح جامعه ما بسیار بیشتر از گذشته رواج یافته، دیده نمیشود. آیا این ها به دلیل محدودیت و تفکیک جنسیتی به دست آمده یا اینکه درست برعکس آن، به دلیل آزادی بیشتر و فرصت دادن به رشد فکری عموم مردم؟ در اینجا خودانگاره زنان به عنوان موجودی در خدمت و اختیار مرد تعریف نشده است. همه چیز به شکل متقابل است، از نیازها گرفته تا احترام و حقوق عمومی و خصوصی.
به علاوه سلامت روابط خانوادگی برای این مردم بسیار مهم است چنانچه خیانت به همسر برای آنها یک خط قرمز تام و تمام است که اگر رخ دهد، به معنای پایان زندگی مشترک است در حالی که به رغم این همه تلاش ظاهری برای سلامت اخلاقی جامعه ایران، آمار خیانتها هم رشد چشمگیری داشته است هر چند از منظر آمار رسمی به آن اشاره نشود.
به روشنی آشکار است که این مبارزه، سخت و طاقتفرساست. در یک طرف یک نظام برخوردار از همه منابع مالی و تبلیغی و قانونگذاری ایستاده و از سوی دیگر مردمی که شعور و هویت، حقوق، اصول اخلاقی و فرهنگشان در مرکز تهاجم آن دیگری قرار گرفته است، اما با این همه من بر این باورم که آنکه شعور بالاتری برخوردار است مسلماً پیروز خواهد شد.
فاطمه زندی
استکهلم
مقالات
عضويت در خبرنامه
آمار بازديدكنندگان
امروز | 3312 | |
ديروز | 12675 | |
اين هفته | 22228 | |
اين ماه | 89685 | |
كل | 6950735 |