FacebookTwitter

مردم، امروزِ دراویش، فردای شماست!

18 ارديبهشت 1390 ساعت 12:43
به قلم مهندس آرین پناهپور تهرانی-مدرس ارشد انجمن حرفه ای متفکران و محققان
در هیاهوی بگو مگوهای جناح های قدرت در کشور و همچنین تلاطم های بین المللی شاید توجه به رشد فزاینده برخورد با دانشجویان ، اقلیت های مذهبی ، دراویش و دگراندیشان کمتر به چشم بیاید .ناگفته پیدا ست که جریان خشونت طلب هم از این شهر آشوب خبری نهایت سوء استفاده را می برد و حملات دامنه دار خود را به این گروه ها شدت بخشیده و می بخشد.
از جمله این گروه ها می توان به احضار اخیر دکتر نورعلی تابنده قطب دراویش نعمت اللهی اشاره داشت که توسط شعبه ۲ بازپرسی دادسرای ناحيه ۲۳ تهران با نيابت دادسرای عمومی و انقلاب شهرستان گناباد به ایشان ابلاغ شد ه بود .


سئوال اینجاست که چرا این برخوردها به صورت دوره ای تکرار می شود و اهداف اینگونه رفتارها با گروههای دگراندیش چیست ؟
اگر ما نظام سنجش و ارجاع خود را از زاویه برخورد کنندگان با این قضیه تغییر دهیم نه از زاویه نگاه خویش، می توانیم شناخت مناسبی از طرف برخورد کننده داشته باشیم چرا که بیشتر تحلیل ها بر اساس نظام سنجش و ارجاع طرفی است که مورد برخورد قرار گرفته که نتیجه آن محکومیت است. البته این را بگویم نگاه کردن از منظر حریف و شناخت جدول تصمیم گیری آن به مفهوم تایید کار وی نیست؛ این بواقع نوعی نگاه به مسئله است که ما را یاری می دهد تا در برنامه ریزی استراتژیک خود در برخورد با نظام طالبانی هوشیارانه تر عمل کنیم.
یادمان باشد که دگراندیشان چه سیاسی و چه معنوی با یک ایدئولوژی قدرت یا بهتر بگویم با یک سیستم جباریت طرف هستند. وقتی طرف ما نظام جباری است بسیار بسیار باید متفکرانه عمل کرد چون حریف از درجه بالایی از تفکر بهره می گیرد؛ البته تفکریکه جهتش تخریب و هدفش تباهی است.
نظام جباری با نظام استبدادی متفاوت است. در کشور ما به شناخت نظام جباری، و فرد و افراد جبار و اصولا کسانی که این سیستم از آنها و یا آنها از این سیستم تغذیه می کنند کمتر پرداخته شده است.
نظام جباری بر مبنای ایدئولوژی قدرت یا اراده معطوف به قدرت جلو می رود. ایدئولوژی برای قدرت می تواند هر اندیشه ای باشد. می تواند جنبه اندیشه دین وحیانی داشته باشد یا انسانی .
یک سیستم جباری و افراد آن دچار عارضه ترس تهاجمی هستند. به تعبیر اشپربر کسانی که دچار ترس تهاجمی هستند یکسره طالب قدرت اند و در عطش تسخیر دیگران روز و شب خود را هزینه می کنند. از دیدگاه سیستم جباری، فرد یا برده اوست یا باید از بین برود. از دیدگاه سیستم جباری تقسیم قدرت اصلاً مفهوم ندارد و به همین دلیل وجود هر ساختاری که به شکلی مدنیت و جامعه مدنی را به ارمغان بیاورد مفهوم ندارد چه برسد در نهاد دین و حوزه اندیشه.
سیستم جباری همیشه خودش را پیشرو می داند و اصلاً نمی تواند قبول کند که دیدگاهی در جامعه وجود دارد که عده ای را مجذوب خودش می کند. شایعه وجودش خواب را از سیستم جباری می گیرد چه برسد که واقعاً وجود داشته باشد و ببیند مردم به آن اقبال دارند.
نظام جباری برای بسط اشراف خود همچون یک اختاپوس مخوف در هر سیستمی دست خود را دراز می کند تا بتواند همه را رصد کند. او مترصد زمان مقتضی است که هر پتانسیل اجتماعی را نابود کند.
یک سیستم جباری پیش از به قدرت رسیدن در غار ترس خود می لرزید و الان که به اوضاع مسلط شده اصلاً نمی تواند تصور تکرار آن ترس را هم داشته باشد پس دائم برای سرکوب ترسش تهاجم می کند. شعار او این است : به هرچه ترس آفرین است حمله کنید و او را یا برده کنید یا اگر توبه نکرد و آدم من نشد او را از بین ببرید.
نظام جباری از خوار و بی مقدار کردن دگراندیشان و کسانی که مانند او نمی اندیشند یا اجیر کرده او نیستند تغذیه می کند. از این رو دست به تحریف می زند. بولتن سازی و فحاشی می کند و یا رهبران گروه ها و جریانهای فکری و اساتید دانشگاه را به دادگاه ها می کشانند تا توسط اجیر شدگان خود این افراد را تحقیر کنند؛ .چون تحقیر دیگرانی که باج به جباریت نمی دهند همچون مخدری نظام جباری را تسکین می دهد.
نظام جباری و افراد وابسته به آن باید هرگونه زمینه انتقاد را نابود کنند. از این رو کتابها به بریگاردهای فارنهایت 451 (1) سپرده می شود. و هرگونه زمینه و بستر نقد را سد می کنند و ناشر یا اجیر شده است یا باید کتابش برای همیشه در نوبت انتشار بماند .در نظامهای جباری کوره های آدم سوزی دیروز به کوره های اندیشه سوزی امروز بدل شده. همان است فقط صورتش عوض شده است و به حال و هوای امروز بزک شده است.
آیا این برخورد ها ادامه خواهد داشت ؟
به احتمال زیاد بله و تاریخ جباریت این را نشان داده است که ادامه دار و حتی قویتر خواهد بود چرا که نظام جباریت براساس همان ترس تهاجمی که در روان فردی تک تک افرادش وجود دارد حکومت بر اساس رعب و وحشت را سر لوحه خویش قرار می دهد. نظام جباری می داند زمانی رعب و وحشت کارگر می افتد که دائماً بیشتر شود و هر روز بیشتر از دیروز و با شدتی افزونتر تکرار شود. نظام جباری ساختارش یعنی گسترش و حشت. ایجاد ترس و وحشت هم مثل مخدر است یعنی برای اینکه اثر داشته باشد باید هر روز دز مصرفی را نسبت به روز قبل بالاتر برد. بر این مبنا می توان مطمئن بود که نظام جباری و افراد تغذیه کننده این جریان تاریک رفتارشان هر روز ضد بشری تر خواهد شد. و باید نسبت به این موضوع نیز هوشیار بود که اگر روزی نظام جباری و سلطه از در دوستی و تعامل با طیف یا گروهی وارد شدد حتماً در حال اره کردن شاخه زیر پایآن گروه است تا ضمن انحراف توجه آنان به اهداف قدرت طلبانه خود برسد. قاعده نظام جباری تغذیه از جریان نفاق، عدم اعتماد و دوستی است. او تنها با کسی و در زمانی طرح دوستی می ریزد که بخواهد علیه دشمنی دیگر باندی بسازد و بعد که موفق شد و به اهدافش رسید این دوست استراتژیک را نیز نابود می کند. از نظر او همه دشمن هستند و در کمین. سیستم جباری فقط خودش را می بیند و کسانی که برایش هورا می کشند اما دائم به خودش می گوید نکند کسانی در این جمع هوراکش باشند که زیر لب به او فحش و ناسزا بگویند از اینرو برای اینکه بفهمد این هوراکشان در خلوت خود چه زمزمه می کنند حتی در خصوصی ترین مکانهای زندگیشان نیز گوش ها و چشم هایی جاسوس کار می گذارد. تاریخ نظام های جباری و افراد جبار و اجیر شدگان این جریان سیاه نشان داده است که نه تنها این برخورد ها قطع نمی شود بلکه هر روز به لیست سیاه خویش افراد و اندیشه های جدید را اضافه می کنند و شدت برخوردهای خود را فزونی می بخشد .
چه باید کرد ؟
باید تغییر استراتژی داد. بنظرم جریانات دگراندیش باید بیشتر به مردم توجه کنند و روی واکنش های مردم در قبال خود حساسیت نشان بدهند تا سران پرده نشین نظام سیستم جباری. روشن است جریانات معنوی که از اقبال مردم برخوردارند و در فعالیت های اجتماعی حضور دارند و هماهنگ با اعتقادات سنتی مردم است به شدت مورد تهاجم نظام جباری قرار می گیرد. ویژگی سلسله نعمت اللهی همین حضور فعال اجتماعی است که نمونه و زبانزد عام و خاص بوده و همین حضور فعال باعث اقبال مردم بوده است. از طرفی دارای شبکه خوب ارتباطاتی و بین المللی است پس باید دائم تحت فشار باشد و فشار روز افزون. نظام جباری در برخورد با چنین گروههایی باید جریان ریزش از درون را در این جریان ها عملی کند پس با ایجاد و تکرار جنگ فرسایشی و هر بار با شدت بیشتر به این کار دست می زند بلکه زمینه برخورد نهایی که همان حذف قطب این جریان است را به بار بنشاند
توجه به این نکته ضروری است که نظام جباری زمانی قدرت می گیرد که اذهان مردم یک کشور کرخت شده باشند و در دام آرزو اندیشی افتاده باشند. نظام جباری ابتدا به صورت یک حکومت سایه است و ناگهان در زمانی مقتضی ظاهر می شود که معمولا در مرحله پوست اندازی و در دو مرحله تاریخی در نظام زمامداری یک کشور متولد می شود. شما می بینید از یک طرف با جریانات معنوی برخورد می کند ولی از طرف دیگر یک سیستم سازمان یافته سحر و جادو را توسعه می دهد. این عملیات سیستم تاریک جباریت است که با القاء آرزو اندیشی قدرت عمل و اراده فرد را سلب می کند و ذهن او را برده خود می سازد. این نکته ای است که باید بدان توجه داشت. در ابتدای مقاله از نظام سنجش و ارجاع گفتم. پر واضح است که ما در ایران امروز با یک سیستم جباری طرف هستیم و این سیستم بر اساس مانیفیستی که دارد می گوید هر اندیشه ای که در آن اثری از هورا کشیدن برای من نباشد محکوم به نابودی است. در این طرز تفکر حتی سکوت هم جایز نیست چرا که ساکتان شاید در فردا طوری دیگر عمل کنند. او می گوید جای هیچ مصالحه ای نیست. پس با نگاه از دریچه چشمی که آلوده به تفکرات سیستم جباری است می توان به سهولت چنین نتیجه گرفت که نظام سلطه و جباریت در ایران کارش را بخوبی و استادانه انجام میدهد .
بعنوان یک راهکار می توان گفت که باید در بالا بردن حساسیت افکار مستقل و طیف خاموش در داخل مملکت با جدیت و برنامه ریزی استراتژیک کار کرد .طیف خاموش افراد مختلفی هستند که در حال حاضر به صورت دانه های جدا از هم در گوشه و کنار تنها هستند. باید فضای گفتگو با این افراد را گسترش داد و به روشنگری پرداخت .همانقدر که نظام جباری به فشارش می افزاید برخورد متقابل اما قدرتمندانه تر هم باید اعمال شود. با ایجاد یک شبکه منسجم و پیوسته گفتگو، و نه صرفاً خبررسانی، حساسیت مردم و طیف خاموش را باید گسترش داد. توسعه تالارهای هم اندیشی با کلیه افراد و سنین و تبادل نظر حتی به صورت چهره به چهره در حرکت های اجتماعی امروز موثر و مزید فایده است. با احتمال بالا ما شاهد تداوم فشار به دراویش و همه دگراندیشان در کشور خواهیم بود. بنابراین استراتژی بالا بردن حساسیت آحاد مردم در مواجهه با سرکوب دگراندیشان راهی موثر در منکوب کردن این جریان سیاه نفاق است که مترصد تسلط مطلق بر اریکه قدرت در آینده نه چندان دور است. باید به مردم تصویری گویا از این سیستم جباری ارائه شود و به آنها تفهیم شود که امروز ما، فردای شماست.

پی نوشت
(1)- ۴۵۱ درجهٔ فارنهایت نام فیلمی ساختهٔ فرانسوا تروفو به سال ۱۹۶۶ میلادی است. این فیلم بر اساس داستان بلند ۴۵۱ درجه فارنهایت اثر ری بردبری ساخته شده است. ویکی پدیا

 

BalatarinFacebookMySpaceTwitterDiggDeliciousStumbleuponGoogle BookmarksRedditNewsvineTechnoratiLinkedinMixx

عضويت در خبرنامه

captcha

آمار بازديدكنندگان

6068715
امروزامروز3626
ديروزديروز5765
اين هفتهاين هفته20042
اين ماهاين ماه100001
كلكل6068715
18.226.251.22
UNKNOWN