FacebookTwitter

مراسم سالگرد شهدای جنایت کهریزک: پنجشنبه عصر، میدان فاطمی، مسجد نور

c_250_150_16777215_00___images_images_26.jpgمراسم سالگرد شهدای جنایت کهریزک، عصر روز پنجشنبه در مسجد نور واقع در میدان فاطمی تهران برگزار خواهد شد.به گزارش کلمه، خانواده شهدای کهریزک با انتشار اطلاعیه ای از برگزاری مراسم سالگرد فرزندانشان خبر دادند. در این اطلاعیه آمده است:

 

بنام الله که همه به سوی او رجعت می کنیم

سومین سالگرد عروج مظلومانه فرزندان عزیزمان را گرامی میداریم و بیادشان (امیر- محسن- محمد) به سوگ می نشینیم (جوادی فر- روح الامینی- کامرانی)

بر اساس این گزارش، زمان این مراسم، پنج شنبه ۲۹ تیر ماه از ساعت ۶٫۵ تا ۸ بعد از ظهر و مکان آن، مسجد نور واقع در میدان فاطمی تهران اعلام شده است.

جنایات بازداشتگاه کهریزک پس از آن اتفاق افتاد که مرتضوی و دو تن از زیردستان او به نامهای قاضی حداد و قاضی حیدری فرد، برخلاف قانون دستور انتقال گروهی از بازداشت شدگان اعتراضات خیابانی به بازداشتگاه نیروی انتظامی در منطقه کهریزک واقع در جنوب تهران را صادر کردند.

این سه قاضی هنوز محاکمه نشده اند، اما گروهی از ماموران نیروی انتظامی در این پرونده محاکمه شدند که دو تن از آنها به اعدام محکوم شدند؛ اما خانواده های قربانیان از آنها گذشت کردند و خواستار محاکمه و مجازات آمران و عاملان اصلی شدند.

در ماجرای کهریزک، علاوه بر سعید مرتضوی، حسن حداد و علی اکبر حیدری فرد؛ در گزارش های تایید نشده از نقش افراد بانفوذ و بلندپایه ای همچون سردار رادان، سردار صدرالاسلام، حسین فدایی و … نیز سخن به میان آمده که هیچ گاه از طرف نهادهای رسمی تایید یا تکذیب نشده است.

در این بازداشتگاه، دهها تن از جوانان بازداشت شده زیر شکنجه قرار گرفتند و کشته شدن دست کم چهار تن از آنها مورد تایید قرار گرفته است، که حکومت سه مورد از آنها را در پرونده های قضایی به رسمیت شناخته است:

۱٫ امیر جوادی فر. او دانشجوی مدیریت دانشگاه آزاد قزوین بود که او نیز در جریانِ درگیری های پس از انتخابات در روز ۱۸ تیر بازداشت شده بود. پیکر بی جان این جوان ۲۵ ساله، در حالی به خانواده اش تحویل داده شد که خانواده ی امیر بنا به تصمیمِ شخصی امیر، خودشان تصمیم گرفته بودند برای احترام به قانون او را تحویل پلیس امینت بدهند.

در گزارش هیات تحقیق و تفحص از حوادثِ بعد از انتخابات نیز تاکید شده بود؛ چون امیر جوادی فر در زمان دستگیری مورد ضرب و شتم قرار گرفته و نامبرده از نظر جسمی ضعیف شده و توان مقاومت در برابر صدمات کهریزک را نداشت جان باخت اما علی جوادی فر پدرِ امیر جوادی فر در زمان خاکسپاری فرزندش گفت: امیر در بیمارستان فیروزگر بستری بود، چکاب کامل شده بود، یک شب در بیمارستان خوابید، صحیح و سالم بود و با پای خودش تحویل پلیس پیشگیری داده شد با دست خودم، قبل از اینکه به پلیس برود نوشابه خورد، خنده کرد و گفت دو روز دیگر بر می گردم، ولی پسرم رفت … وقتی خودم با دست های خودم به پلیس تحویل دادم چرا جسد را به من تحویل دادند؟ من چون می دانستم پسرم عاری از هرگونه قصور بود اگر لحظه ای فکر می کردم تقصیری دارد که تحویلش نمی دادم، فراری می دادم، من تحویلش دادم ولی الان فکر می کنم احترام به قانون اشتباه است، من دادم را به کی بگویم، بر اساس قانون رسیدگی بکنند و مسببین این حادثه و آمران را معرفی و محاکمه کنند.

بابک جوادی فر برادر امیر جوادی فر نیز گفته است: من خودم سراغِ تک تک کسانی که با امیر در کهریزک بوده اند رفته ام، کسانی که به ما گفتند امیر در روزهای آخر بینایی اش را از دست داده بود، کسانی که می گفتند به دلیل آلودگی فضای بازداشتگاه پس از ضرب و شتم، چشم های امیر چرک کرده بود و دیگر بینایی کامل نداشت تا بتواند به تنهایی راه برود. سراغ کسانی رفته ام که زیر بغل امیر را می گرفتند تا موقع راه رفتن به در و دیوار نخورد. امیر در اتوبوسی که ساعت دوازده و نیم ظهر روز بیست و سوم تیر آنها را از کهریزک به اوین منتقل می کردند، به دلیل ضرب و شتم هایی که شده بود، حالش بد می شود، او را پیاده می کنند و بعد روی زمین می خوابانند. با کسی که مراقبت پزشکی می دانست و از اتوبوس پیاده شد و به امیر تنفس مصنوعی داده بود هم صحبت کردم، می گفت؛ امیر موقع تنفس مصنوعی خون بالا آورده بود. بعد از آن، امیر را دیگر به بیمارستان منتقل نکردند، شاید اگر به بیمارستان منتقل می شد، حالا امیر زنده بود.

۲٫ محمد کامرانی. او جوان ۱۸ ساله ای بود که در جریان اعتراضات ۱۸ تیر سال ۸۸ بازداشت شد. به گفته ی خانواده ی محمد کامرانی، این جوان در حالیکه خود را برای کنکور پزشکی آماده می کرد در جریان درگیری های نزدیک به دانشگاه تهران دستگیر شد و سپس به دلیل شکنجه، ضرب و شتم و جراحاتی که بر بدن او مشاهده می شد، در بیمارستان مهر جان باخت.

علی کامرانی، پدر محمد کامرانی گفته است: پسر من حتی سن قانونی برای رای دادن هم نداشت، در تجمع هم نبود، اما کسانی به اسم لباس شخصی دستگیرش کردند، او را بی رحمانه مورد ضرب و شتم قرار دادند و بعد بچه ای که در کما بود و تب شدید داشت را با غل و زنجیر به تخت بیمارستان لقمان بسته بودند تا زمانی که پس از انتقال به بیمارستان مهر تهران، دیگر جان اش را از دست داد.

وی گفته بود: خدا می داند چه به روزمان آمد وقتی در دادگاه متهمان پرونده ی کهریزک حرف های کسانی که در همان بازداشتگاه بوده اند را در مورد جنایت های رخ داده شنیدیم، یعنی بعد از برگزاری دادگاه من و مادر، دو خواهر و برادر محمد نتوانستیم بخوابیم…شب دادگاه ما روانی شدیم، دیوانه شدیم از این همه دردهایی که شنیدیم. فیلم دادگاه متهمان کهریزک را نشان دهند تا عمق فاجعه را مردم ببینند . آمران باید محاکمه شوند. ولله برای همه مردم سوال است که لباس شخصی ها از کجا دستور می گیرند، از کجا حمایت می شوند؟ امنیت کشور دست چند ارگان است؟

پدر محمد کامرانی پس از مطلع شدن از جان باختن فرزند خود، به هاشمی شاهرودی شکایت نامه ای نوشت که در آن نام سعید مرتضوی را به عنوان کسی که دستور انتقال زندانیان به کهریزک را داده بود قید کرده است و آقای شاهرودی نیز در ذیل نامه دستور پیگیری داده بود و در کنار این اقدام، او همچنین نامه ای به رهبری می نویسد که آیت الله خامنه ای نیز دستور پیگیری را در ذیل نامه آقای کامرانی می نویسد.

۳٫ محسن روح الامینی. او نیز در روز پنج شنبه ۱۸ تیرماه، بنا به گزارشِ شاهدانِ عینی توسطِ لباس شخصی ها دستگیر و به ساختمان نیروی انتظامی تهران بزرگ واقع در خیابان کارگر در نزدیک میدان انقلاب برده و صبح روز جمعه ۱۹ تیرماه آنها را با تعدادی اتوبوس به دو مقصد زندان اوین و اردوگاه کهریزک منتقل می کنند.

حسین علایی از سرداران سابق سپاه پاسداران در نامه ای سرگشاده ماجرای جان باختن محسن روح الامینی را اینگونه افشا کرد که فردی به دفتر کار آقای عبدالحسین روح الامینی پدرِ محسن زنگ زد و به ایشان گفت: شما که از مسؤولین هستید، چرا سراغ پسرتان را نمی گیرید؟ آقای روح الامینی می گوید که دو هفته به دنبال فرزندش همه جا را گشته است و هیچ کس از وی خبری نداد اما در همین مکالمه ی تلفنی به وی تسلیت می گویند و سپس نشانی محلی را که باید به دنبال فرزندش برود را نیز در اختیارش قرار می دهند.

در همین نامه به نقل از پدرِ محسن روح الامینی آمده است: راه افتادم و به پزشکی قانونی رفتم. مشخص شد که فرزندم را وقتی که گرفته اند مورد ضرب و شتم شدید قرار داده و او را مجروح کرده اند. جنازه اش را که دیدم متوجه شدم که دهانش را خرد کرده اند. فرزندم انسان صادقی بود. دروغ نمی گفت. مطمئنم هرچه از او سؤال کرده اند، درست پاسخ داده است. آنها احتمالاً نتوانسته اند، صداقت او را تحمل کنند و وی را به شدت، کتک زده و زیر شکنجه کشته اند. با عنایت مسؤولین، پرونده پزشکی او را مطالعه کردم، محل فوت او را لاک گرفته بودند. مشخص شد که بعد از مجروح شدن، به او نرسیده اند تا خون او عفونی شده و دچار تب شدید بالای ۴۰ درجه گردیده و از شدت تب، دچار بیماری مننژیت شده است. او را ساعت سه و نیم بعد از ظهر چهارشنبه به عنوان فرد مجهول الهویه به بیمارستان شهدای تجریش منتقل و صبح روز پنج شنبه جسد او را به سردخانه تحویل می دهند.

عبدالحسین روح الامینی کمی بعد افشا کرد که رامین آقازاده قهرمانی، چهارمین قربانی جنایات کهریزک است که در اثر ضرب و شتم جان باخت اما خانواده او به دلیلِ فشارهای نهادهای امنیتی تا کنون سکوت اختیار کرده اند. سکوتی که چندی بعد شکست.

۴٫ رامین آقازاده قهرمانی. این جوان ۳۰ ساله ایرانی، چهارمین قربانیِ بازداشتگاه کهریزک بود که در جریان اعتراضات پس از انتخابات دستگیر شد اما تنها چند روز بعد از آنکه آزاد شد، در اثر ضرب و جرح شدید جانش باخت.

رضا آقازاده قهرمانی برادر رامین آقازاده قهرمانی بعد از دو سال در مورد نحوه جان باختن برادر خود و پیگیری های خانواده اطلاع رسانی کرد. وی گفت: ما همان روزهای اول که این اتفاق افتاد یک سری مطالب را به برخی روزنامه ها دادیم و آنها هم گزارش هارا به نقل از خودشان منتشر کردند؛ ولی خب شرایط به گونه ای بود که مصاحبه ای انجام ندادیم. ما اصلا نمی دانستیم تحت چه شرایطی و چگونه این ماجرا را پیگیری کنیم تا اینکه همان روزهای اول که پرونده ی کهریزک مطرح شده بود، ابتدا آقای کامرانی و بعد آقای روح الامینی پدران تو تن از کشته شدگانی که مقامات جمهوری اسلامی مسولیت قتلِ آنها در کهریزک را پذیرفتند هم تماس گرفتند و بعد موضوع را در رسانه ها هم مطرح کردند.

پس از آن مادر رامین آقازاده قهرمانی نیز در مورد جزییات ماجرای احضار تا کشته شدن فرزندنش در اثر ضرب و شتم در زندان چنین توضیح داد: با دست های خودم بچه ام را تحویل دادم. همین عذاب وجدان دارد بدبختم می کند، این عذاب وجدان دارد مرا داغون می کند. وقتی او را می بردم که تحولیش بدهم در میان راه گفتم چه کار کردی مامان، گفتم هیچ کاری نکردم، گفتم خب یک سوالی از او می کنند و عصر بر می گردد… اما عصر که شد دیدم برنگشت، بعد با پدرش عصری رفتم همان کلانتری به من گفتند خانم پسر شما را کهریزک نمی برند، از همین جا بر می گردد خانه. دنبال یک سرباز دویدم، گفتم من هم مادرم، دارد جگرم می سوزد، به من بگو با بچه من چیکار کردند، گفت خانم، من هم اطلاع ندارم، بروید داخل سوال کنید. رفتم داخل به من گفتند، هیچی نیست، تا غروب می آید، اما صبحش فرستادند کهریزک، که رفتن همان شد و دیدارمان ماند به قیامت…

وی ادامه داد: پسرم بعد از آزادی چهارده روز پیش ما بود و بعد تمام کرد، اولین بار بود که پسرم زندانی شده بود و من حتی رویم نمی شد از او بپرسم که در زندان چه گذشته، می گفتم جوان هست شاید ناراحت شود اگر چیزی از او بپرسم. فقط اشک می ریختم. ولی جای زخم ها و ضربه ها را روی تن پسرم می دیدم، پاهایش زخم بود، گردنش باد کرده بود، اصلا فکر نمی کردم، شبی که از اوین آزادش کردند گفتند فیش حقوقی بیارید و بچه را ببرید، برادرهاش رفتند رامین را آوردند، همین فقط همین خاطره مانده از آن شب به بعد…

وی در مورد پیگیری های قضایی تصریح کرد: چه تاثیری به حال من دارد اگر چهارنفر را محاکمه کنند، یا چند مقصر را اعدام و زندانی کنند. بچه ام را از دست دادم، الان دو سال که رفته، هر وقت کلید به در می زنند، می گم این رامین هست، اصلا باورم نمی شود رامین کنارم نیست…. چرا به چه گناهی؟ بر فرض اگر جرمی داشت آیا باید بکشند؟

BalatarinFacebookMySpaceTwitterDiggDeliciousStumbleuponGoogle BookmarksRedditNewsvineTechnoratiLinkedinMixx

عضويت در خبرنامه

captcha

آمار بازديدكنندگان

6214390
امروزامروز4258
ديروزديروز9735
اين هفتهاين هفته39409
اين ماهاين ماه100000
كلكل6214390
3.144.1.230
UNKNOWN