روش‌هاي اعتراف‌گيري از زندانيان

11 اسفند 1387 ساعت 03:42

چگونه اعتراف مي‌گيرند؟

تحليل‌گران غربي تا مدت‌ها در پي كشف راز اين معما بودند كه چگونه افراد حاضر مي‌شدندبه خودشان تهمت بزنند و به گناه ناكرده اعتراف كنند. آنان فرضيه‌هايي نظير تزريق داروهاي مخصوص و هيپنوتيزم را مطرح مي‌ساختند. اما پس از كنگره‌ي بيستم حزب كمونيست شوروي كه زبان‌ها اندكي باز شد، مشخص شد روش اعتراف‌گيري ساده‌تر از اين حرف‌ها بوده است. بازجويي‌هاي 48 ساعته، پاسخگويي ايستاده بدون حق نشستن و خوابيدن، گرسنگي مداوم، محروميت از داروهاي ضروري، تهديد خانواده و مخصوصاً كودكان، متهم را به جايي مي‌رساند كه مرگ را به عنوان تنها راه نجات آرزو مي‌كرد و چون مي‌دانست اعتراف برابر است با محاكمه و اعدام فوري و پايان عذاب، مشتاقانه به استقبال آن مي‌رفت. اينگونه بود كه اعتراف نزد جهانيان بي‌اعتبار گشت و انسان‌هاي بيدار، گفته‌هاي اعتراف‌گونه‌ي هيچ متهمي را باور نكردند مگر روزي كه در دادگاهي منصف و عادل، آزادانه از خود در برابر «قانون» دفاع كند و به خطاي خويش اعتراف نمايد.

 

سوء استفاده از نقاط ضعف زنداني
زنداني بايد هر گونه حساسيتي را به هر کس و هر گفته و هر عملي از خود دور سازد و هيچ حساسيتي از خود بروز ندهد. زيرا اگر بازجو متوجه شود او نسبت به خانواده اش حساس است ، از اين در وارد مي شوند که فردا دخترت، همسرت، خواهرت، و... را مي ﺁوريم و اينجا او را شکنجه مي کنيم تا زنداني وادار به کوتاه ﺁمدن شود. همين کاررا برسرعباس عبدي ﺁوردند : قاضي مرتضوي به عباس عبدي گفته بود اگر اعتراف نکني دخترت را مي ﺁوريم اينجا و با او کاري ميکنيم که خود مجبور شوي اعتراف کني .

متهم به فساد اخلاقي
برخي ها را با استفاده از حساسيت نسبت به فساد اخلاقي تحت فشار قرار مي دهند : معمولا به هر فرد يکي دو تا خلاف را مي بندند. براي مثال، اميد نجف ﺁبادي را - که روزي از ياران خود ﺁنها بود و بخاطر ﺁگاه کردن ﺁية الله منتظري از ماجراي روابط پنهاني با حکومت ريگان و اسرائيل ( ايران گيت ) اعدام کردند - متهم به فساد جنسي کردند و گفتند که فيلم هاي ضد اخلاقي از خانه اش به دست ﺁمده است. در مورد سعيدي سيرجاني گفته بودند که او مشکل اخلاقي دارد و الواط و معتاد بوده است. در مورد فرج سرکوهي گفته بودند او را در فرودگاه با خانمي که مشهور به فساد بوده است ديده اند. در مورد ؟ وکيل فرزندان فروهرها گفتند بطري مشروب در دفتر کارش يافته اند. خلاصه به هر کسي انگي زدند و به هر زنداني اتهامي از اين نوع مي زنند تا به او حالي کنند دستشان باز است و هرکار را لازم ببينند با او خواهند کرد به هر حال بازجويان زندانيان را با يکي از انواع اتهامهاي زير تحت فشار قرار مي دهند.

فساد اخلاقي: اولين اتهامي که بازجويان به زنداني وارد مي کنند فاسد الاخلاق بودن او است. براي اينکه به نتيجه برسند هر مسئله اي را مطرح مي کنند - ارتباط با دانشجويان دختر براي مردان و پسر براي زنان :ارتباط با دختران در تجمعات وبرعکس.ارتباط باهمکاران. ارتباط حتي با محارم. مشروب خواري. زن بازي و...

ارتداد : بازجويان که سالها در اين امور تجربه کسب کرده اند، در اولين برخورد تلاش مي کنند به متهم القاء کنندکه اتهامش ارتداد است.

اتهام جاسوسي : يکي از متداولترين اتهاماتي که به فرد دستگير شده مي زنند اتهام جاسوسي است و براي اينکه سرنخي از باورهاي خود را نزد متهم بيابند دارايي ها او و حسابهاي بانکي او و بلاخره وضعيت مالي خانواده او را در نظر مي گيرند و مي گويند که ازخارج پول به تو رسانده اند. او بايد از پيش ، ﺁماده مقابله با اين اتهام زني ضد انساني باشد. ﺁنها از کوچکترين ارتباط شخص با کساني که بنحوي بتوان ﺁنها را به امريکا منسوب کرد، استفاده مي کنند.
ارتباط با دگر انديشان : براي بازجويان اطلاع بر ارتباطهاي متهم بسيار مهم است و براي تحصيل اين اطلاع، از هيچ کاري دريغ نمي کنند. زيرا به دست ﺁوردن يک سرنخ کافي است که زنداني هم براي خود و هم براي کس يا کساني که با ﺁنها ارتباط داشته است، مشکل ايجاد کند.

بازجويي پيوسته و تؤام با بيخوابي و ايستادن‌هاي ممتد مقابل ديوار و تهديد به انواع و اقسام شکنجه، به دليل عدم پذيرش خواست بازجويان در قبول اتهام ...
بازجويي‌ها بيشتر در ساعات بعد از نيمه شب انجام مي گيرند. وقتي زنداني وارد اطاق بازجويي مي‌شود، بر يک صندلي دسته دار، مانند صندلي مدارس، هنگام امتحان دادن، مي‌نشيند. قدري از چشم بند خود را بايد بالا بياورد. سئوالات شروع مي‌شوند و زنداني بايد جواب بنويسد.
روز بعد بازجويي، وضع بدتر خواهد شد: نيمه شب که زنداني به محل بازجويي مي‌رود، ديگر صندلي براي نشستن وجود ندارد. از او مي‌خواهند رو به ديوار سرپا بايستد.
اگر زنداني تحمل ايستادن را داشته باشد، بعد از چند ساعت، از او مي خواهند يک پاي خود را بالا بياورد و در ﺁن حالت بايستد. فشار به کمر و شانه‌ها طاقت فرسا مي‌شود. به خصوص اگر چند ساعت در همين حال نگاهش دارند.
تحمل ايستادن در ساعات اوليه قدري ﺁسان‌تر است. ولي هرچه زمان بيشتر مي گذرد فشار زيادتر مي شود.
در اينگونه بازجويي‌ها، انسان بايد توان ايستادن در ﺁن حالت را تا دو شبانه روز داشته باشد و گرنه به شدت ﺁسيب خواهد ديد.
از ساعت دهم به بعد، کم کم فشار ناشي از ايستادن بر روي يک پا و گرسنگي و بي خوابي بدن را مرتعش مي‌سازد و انسان احساس مي‌کند که ادامه حالت خيلي سخت است. تازه اينجاست که انسان بايد مقاومتش را شروع کند ساعت‌ها مي گذرد و زنداني بايد مقاومت کند. بازجو – شکنجه گرها منتظر سقوط او هستند. وقتي ساعات ايستادن او به بيش از 20 ساعت مي‌رسد، زنداني کاهش خون را در مغز و قلب به خوبي مي‌تواند احساس کند.
اينها روش‌هايي هستند که بازجويان در کلاس‌هاي ﺁموزش کره شمالي و چين و روسيه فرا گرفته‌اند. بدون اينکه مانند سال‌هاي قبل دستبند قپاني بزنند و يا ﺁويزان کنند، ابتدا سعي مي‌کنند با روش‌هائي که از پزشکان متخصص شکنجه ﺁموخته‌اند، زنداني را به زانو در ﺁورند. زمان ايستادن زنداني که از يک روز مي گذرد، او احساس ضعف و کمي خون در بالاي بدن، بدن لرزه مي‌کند و اين احساس لحظه به لحظه شديدتر مي‌شود. هر از چندي دچار رعشه مي‌شود. برخي از زندانيان فکر مي‌کنند اگر دست از مقاومت بردارند بازجويان ممکن است ﺁنها را رها سازند. ولي اين طور نيست.
زمان که از 36 ساعت مي‌گذرد، کم کم بدن توانايي ايستادن را از دست مي‌دهد و ناخود ﺁگاه، پاي دوم را با وجود تمام ضرباتي که بر پاها وارد مي‌شوند، بر زمين مي‌گذارد. لرزش هاي بدن بيشتر شده و انسان ديگر توان ايستادن را ندارد.
قسمت پايين پاها به خصوص در مچ‌ها احساس جمع شدن خون زياد مي‌کند و سردي را در بالاي بدن به خوبي احساس مي‌کند.
کاهش گرماي بدن و ضعف مفرط سبب مي‌شوند مغز کارايي خود را در حد زيادي از دست بدهد. بازجويان که سرحال هستند و به انتظارشکست مقاومت زنداني هستند، ﺁماده‌اند از زبان زنداني بشنود: هر چه شما بگويي مي‌نويسم. اما اگر اينکار را انجام بدهد کارش تمام است.
زمان ايستادن وقتي به بيش از 40 ساعت مي‌رسد، به طور ناخود ﺁگاه، انسان احساس مي‌کند که ديگر تاب ايستادن را ندارد و روي زمين مي‌نشيند. بعد از يکي دو ساعت بر روي زمين به خواب مي‌رود ولي احساس سرماي بيش از حد به او اجازه خوابيدن نمي‌دهد. اما در همان حالت گرم مي‌شود به خصوص وقتي احساس مي‌کند که شکست نخورده است. در اين وضع بازجويان ديگر کاري به زنداني ندارند زيرا مي‌دانند ادامه اين فشارها ممکن است موجب مرگ او شود. به همين دليل وقتي مقاومت تا اندازه شد، تلاش مي‌کنند که او را زنده نگاه دارند.
به گفته بسياري از پزشکان و روانشناسان اين شکنجه حتي از شلاق خوردن و قپاني شدن بدتر است.

و شيوه‌هاي ديگر ...
1) يكي از شيوه‌هاي رايج، استفاده از تكرار است. هر باز كه زنداني را براي بازجويي فرا مي‌خوانند همان سؤالاتي را از او مي‌كنند كه ده‌ها بار قبلاً پرسيده‌اند و گاهي پرسشنامه‌هاي مفصلي به او مي‌دهند كه گر چه ظاهر آنها متفاوت است، حاوي همان سؤالاتي است كه بارها و بارها به آن‌ها جواب داده است.

2) يكي ديگر از شيوه‌هاي رايج خشونت و مدارا است. بدين معني كه در تمام مراحل نخست بازجويي با زنداني با خشنونت تمام رفتار مي‌شود. اگر نتيجه كار مطلوب نبود، يك چرخش 180 درجه‌اي در روند بازجويي او ايجاد مي‌شود. بازجو يا بازجويان عوض مي‌شوند و بازجو و يا بازجويان جديد از در ملاطفت و همدردي وارد مي‌شوند.

حرف آخر
1- اكثر بازجويي‌‌ها شب انجام مي‌شود. اصل كار براي خرد كردن و درهم شكستن روح‌ها، شب انجام مي‌گيرد.
2- دشنام‌هاي زشت، فحاشي و توهين‌هاي بسيار زننده
3- تغييرهاي ناگهاني، در سراسر بازجويي، يا در قسمتي از بازجويي، بي‌اندازه مهرباني نشان داده مي‌شود، در باغ سبز نشان داده مي‌شود، سپس ناگهان، بازجو دستش را به هوا مي‌برد: «آه كثافت! دو مثقال سرب حواله مغزت مي‌كنم!»
4- هر روشي كه حواس زنداني را آشفته و پريشان كند ...
5- تخويف و ارعاب. اين روش آسان‌ترين روشي است كه مي‌توان به كار بست، و از اين گذشته، روشي است كه تنوع بسيار دارد ... تهديد زنداني به فرستاده شدن به زنداني بدتر و سخت‌تر از محبسي كه در آن بسر مي‌برد ...
6- بازجو هميشه دروغ مي‌گويد و هيچ يك از ماده‌هاي قانون دخلي به او ندارد ... چندان كه دلش خواسته باشد، مي‌تواند صورت جلسه جلومان بگذارد كه امضاهاي ساختگي نزديكان و دوستانمان را در بردارد؛ و اين روش درست يكي از شيوه‌هاي چيره دستانه بازجويي است. ارعاب و تخويف به اتفاق اعواء و دروغ، بزرگترين وسيله فشار آوردن بر خويشان و بستگان متهمي است كه به اداء شهادت خوانده شده‌اند.
7- حبس انفرادي در سلول‌هاي به ابعاد ٣/١ ٢ متر
8- بيخوابي‌هاي مداوم و گسترده
9- تهديد مکرر به اعدام و صحنه سازي و برقراري مقدمات اعدام مصنوعي و تلاش براي وادار کردن به نوشتن وصيتنامه
10- نگاهداشتن ايستاده به روي ديوار به صورت طويل المدت
11- تهديد به انواع و اقسام شکنجه، حتي شنيدن فرياد‌هاي گوشخراش ديگر زندانيان
12- تهديد به بازداشت اعضاي خانواده و دوستان
13- محروميت عاطفي و حسي و ممانعت از برقراري ارتباط مؤثر و آزاد با خانواده و وکيل
14- بيخبري و محروميت از کتاب، روزنامه، تلويزيون، راديو و مطبوعات
15- بستن چشمبند در بازجويي‌ها
16- بردن پاي تخت به منظور زدن کابل و برقراري مقدمات آن
17- ضرب و شتم با چشمان بسته
18- قرار گرفتن در معرض سرما به گونه ‌اي که عمدتاً در فصل زمستان شبها در اتاقي سرد قرار داشت
19- شرايط بهداشتي نامناسب
20- محروميت از مکالمات تلفني آزاد و محدوديت تماس تلفني در حضور بازجو
21- محدوديت و محروميت در استفاده از هواخوري


اعترافات برآمده از شکنجه
در نهايت مي‌توان گفت كه حبس انفرادي در سلولي كه به سختي يك انسان در آن جاي مي‌گيرد- بيخوابي‌هاي مداوم و گسترده- نگاهداشتن ايستاده به روي ديوار به صورت طويل المدت- تهديد به انواع و اقسام شکنجه - تهديد به بازداشت اعضاي خانواده و دوستان- محروميت عاطفي و حسي و ممانعت از برقراري ارتباط مؤثر و آزاد با خانواده و وکيل- بيخبري و محروميت از کتاب و روزنامه، محروميت مطلق از تلويزيون، راديو و مطبوعات - محروميت از مکالمات تلفني آزاد و محدوديت تماس تلفني در حضور بازجو- بستن چشمبند در تمام دوران حضور در بازداشتگاه- ضرب و شتم با چشمان بسته و فحاشي و توهينهاي بسيار زننده و همه اينها كه ذكر شد باعث تخريب روحيه زنداني مي شود كه منجر به شكسته شدن مقاومت وي مي‌گردد. در حقيقت کسي که در نتيجه فشار فيزيکي و روحي مجبور مي‌شود که عقايد خود را تقبيح کند تواب نيست بلکه قرباني است.
اعترافات زير شكنجه روشي است كهنه كه از قرن‌ها پيش متداول بوده است. امروزه كمتر كسي است كه با اين روش آشنايي نداشته باشد و به اعتراف كنندگان به چشم گناهكار بنگرد. از نظر عموم مردم برگزاري اين نمايش‌ها تنها به قصد اجراي اهداف غير انساني نظام‌هايي است كه احساس ضعف مي‌کنند. آنان دست به هر توجيهي براي برخورد‌‌هاي سرکوب گرايانه و محدود کننده خود در جامعه مي‌زنند. در حقيقت حكومتي كه خود را در مخاطره مي‌ببيند از اين حقه قديمي استفاده مي‌كند.
امروزه هر فردي به اين امر واقف است كه اعترافاتي که در شرايط اجباري و بدور از دسترسي متهم به حقوق خود انجام شده باشد، هيچ ارزش حقوقي و قانوني ندارد. مطابق قانون و عرف چنين اعترافاتي قابل قبول نيست و نمي تواند مورد استناد قرار گيرد. اعلاميه جهاني حقوق بشر و کنوانسيون هاي الحاقي هم به شدت اين روش اعتراف گيري را محکوم مي کند. اساسا در نظام قضايي، نفس اعترافات فرد بر عليه خودش بگونه اي که مستند ديگري وجود نداشته باشد، قابل اتکا نيست.