انتظار دارم که پدرم هر چه زود‌تر از زندان آزاد شود / میترا پورشجری

c_250_150_16777215_00___images_siamak-mehr.jpgمحمدرضا پورشجری (سیامک مهر) وبلاگ نویس ۵۱ ساله زندانی در تاریخ ۲۱ شهریور ماه ۱۳۸۹ در منزل مسکونی خود در شهر کرج بازداشت شد.

او بعد از بازداشت به سلول‌های انفرادی زندان رجایی‌شهر منتقل و مدت هفت ماه در سلول انفرادی مورد شکنجه و آزار و اذیت قرار گرفت که این فشار‌ها موجب آسیب‌های جسمی بر روی وی گردید.

این وبلاگ نویس زندانی که از بیماریهایی همچون ناراحتی قلبی، ضعف بینای، دیسک کمر، نارسایی کلیوی، درد معده و همچنین سوء تغذیه رنج می‌برد در ۱۰ مهرماه سال جاری در پی یک حمله قلبی به بیمارستان رجایی کرج منتقل گردید و در تاریخ ۱۶ مهرماه بدون تکمیل دوره درمان به زندان ندامتگاه مرکزی کرج عودت داده شد.

دختر این زندانی سیاسی در نامه ای که در اختیار خبرگزاری هرانا قرار گرفته است از آخرین وضعیت پدر خود می‌گوید:

از تاریخ دستگیری پدرم (۲۱ شهریور ۱۳۸۹) تا به چند هفته قبل او در بد‌ترین وضعیت ممکن جسمانی در زندان بسر می‌برد و هرگز تا به این حد بیماری‌های مختلف بدنی او را از پای در نیاورده بود.

وضعیت غیر معمول اطاق با شیشه‌های شکسته سلولش و سرمای داخل زندان، عدم توجه مسئولین زندان به شرایط وخیمش، (نارسائی قلبی در کنار دیگر امراض) در مجموع باعث آن شده که هر آن ممکن است اتفاق ناگواری برای این زندانی سیاسی رخ بدهد. ترسم از این است که پدرم نیز به سرنوشت "ستار بهشتی" دچار شود. از این بایت بشدت نگرانم، و دائما دچار دلهره و اضطراب هستم. *

مسئولین قضائی جمهوری اسلامی هیچ گونه توجهی به رنج‌های مداوم پدرم که از بیماری قلبی و امراض دیگر از قبیل درد کلیه، کمر درد، ورم پروستات ناراحت است، نمی‌کنند. آن‌ها آگاهانه چمش‌هایشان را بر واقعیت‌های سخت زندگی او بسته‌اند. و بر عکس به عوض رسیدگی به وضعیت بیماری‌هایش در جهت اقدام به مداوا و آزادی او به دلیل نامه اخیر "عدم تحمل کیفری" که از طرف پزشکان معالجش (دکتر امجدی و دکتر عادل‌نژاد بهرام) نوشته شده است، با او رفتاری شدیداً تحقیر آمیز، غیر انسانی، و همراه با شکنجه‌های روحی و جسمانی دارند.

وبلاگ نویس "محمد رضا‌پور شجری"، اول از همه به عنوان یک انسان، ایرانی، روشنفکر، و آزادیخواه است. تفکر او هر چه که بود هیچ گونه منافع مادی برای خود و خانواده‌اش را به دنبال نداشت. او یک شهروند ایرانی بود که به دلیل سیستم ممنوعیت‌ها در حکومت جمهوری اسلامی، اجباراً دیدگا‌هایش را مخفیانه و در وبسایت شخصی (گزارش به خاک) به اطلاع مردم می‌رساند. تمام گناه او این بود که نمی‌توانست نسبت به آنچه که می‌گذرد بی‌تفاوت باشد. احساس مسئولیت نکند. و تنها به خود و زندگی شخصی‌اش توجه نماید. و همین امر موجب خشم حکومتگران جمهوری اسلامی واقع شد که چند سالیست که او را در تحت ظلم و شکنجه قرار داده‌اند.

هم اکنون بیماری قلبی باعث آن شده است که پدرم توان راه رفتن را هم از دست بدهد. در حضور او دکتر‌های معالج با نام‌های «امجدی» و «عادل‌نژاد بهرام» عدم تحمل کیفری از زندان را برایش امضاء کرده‌اند. بر اساس چنین نظری مسئولین زندان موظفند که هر چه زود‌تر شرایط آزادی پدرم را فراهم نمایند.

آخرین خبر در ارتباط با وضعیت پدرم

امروز در تماس تلفنی که با فامیل داشته است اطلاع داد که نامه «عدم تحمل کبفری»‌اش به دست «نجفی» دادیار زندان رسیده است. و حالا همه ما باید منتظر تصمیم گیری دادیار زندان باشیم.

* پدرم هم بند زندانیان سیاسی نیست. و مسئولین جمهوری اسلامی برای اینکه او را تحت فشار و شکنجه‌های روحی جسمانی بیشتری قرار دهند، به زندان قزل حصار کرج (محل نگهداری مته‌مان جرایم مواد مخدر و سرقت و از این دست جرایم) فرستاده‌اند. در هیچ کجای دنیا چنین رفتار غیر حقوقی، و نا‌انسانی با زندانیان سیاسی معمول نمی‌گردد.